نوکیسه های سپاهی و
آقازاده ها سوار بر ماشین های آخرین سیستم پورشه و لامبورگینی
در خیابان های تهران رژه می روند. طبقه نو رسته ای از سرمایه
داری با درجات نظامی ظاهر شده است. طبقه ای که کودتای سال 88
را رهبری کرد. میلیتاریزم سرمایه داری انگلی ( غیر تولیدی ) و
مافیائی ( غیر رقابتی ) خود را با با ابزارهای حزب پادگانی به
پیش می برد. این طبقه به راحتی دروغ می گوید و حتا قران و دین
مردم را به ابزارهای ساده حکومتی خود تبدل کرده است .
پرسشی که این جا مطرح می
شود اینست که هدایت واردات نابود کننده اقتصاد ایران را چه
کسانی در دست دارند؟ چه کسانی از نابود کردن تولیدات ملی ایران
به ثروت های میلیاردی دست می یابند؟
اکبرترکان، معاون
سابق وزارت نفت در گفتگو با هفتهنامه ستاره صبح در روز 9
مرداد گفت: «از حدود 996 میلیارد دلار درآمد ارزی که از اول
کشف نفت در ایران تا پایان سال 89 حاصل شده، نزدیک به 450
میلیارد دلار آن در شش سال اخیر از محل فروش صرفاً نفت خام
بوده است. اتفاق شگفتانگیز دیگر آنکه این 450 میلیارد دلار
معادل مجموع واردات کالا و خدمات در شش سال اخیر میباشد. از
این مبلغ 15 درصد کالاهای سرمایه (ورود ماشین آلات) و بقیه
کالاهای واسطهای و مصرفی بوده است.»
واشنگتن پست زيرعنوان
"ثروتمندان ايران بستنی طلائی می خورند و فقرا برای بقای خود
تقلا می کنند" نوشت:
«بستنی طلائی بخشی از
تصويری نبود که روحانيون مسلمان شيعه در جريان انقلاب ايران،
هنگامی که از بين بردن فقر را از طريق توزيع درآمد های کلان
نفتی به نسبتی مساوی به مردم وعده می دادند.
اما سه دهه بعد، با
تحقق درآمدهای ميلياردی حاصل از منافع بی سابقه نفتی، بعضی ها
طعم چنين دسر گران قيمتی را چشيده اند. اين دسر نصيب گروهی
کوچک می شود.
به رغم وعده
های انقلاب، بسياری در ايران می گويند شکاف ميان ثروتمند و
فقيرهيچگاه به اين وسعت نبوده است.
طبقه جديد ثروتمند
ايران در بهره برداری از فرصت هائی که يک بازار بزرگ محلی عرضه
می کند، و گاه به کمک فساد و سياست های بی قاعده و دمدمی دولت،
موفق بوده است. اين طبقه شامل فرزندان افراد دارای ارتباط
نزديک با بعضی از حکمرانان بر ايران، و نيز خانواده های
کارخانه داران و آنهائی است که توانسته اند از بانک های دولتی
وام هائی کلان با بهره هائی پائين دريافت کنند.
جريان اين ثروت
بادآورده نفتی - قريب پانصد ميليارد دلار آن در پنج سال گذشته
- در ايجاد اين گروه کوچک که آشکارا از مزايای آن لذت می برد
نقشی اساسی داشته است.
ثروتمندان جديد
اتومبيل های پورشه می خرند، برايشان درپارتی هائی که شب ها تا
ديروقت برپاست خاويار می آورند، و بستنی های طلائی
۲۵۰
دلاری رستورانی را می خورند که مرتفع ترين رستوران گردان در
جهان توصيف شده است.
اما اين شيوه زندگی
مجلل و شيک، در شرايطی که ميليونها مردم عادی ايران درگير
مشکلات روزافزون اقتصادی هستند، به انتقادهائی علنی منجر شده
است و مردم با نوشتن نامه های سرگشاده ازافزايش نابرابری ها
شکايت می کنند.» |