ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

31مـــرداد 1390

infos@pyknet.net

 
 
 

ایران اتوبوس نیست

که نیاز به راننده داشته باشد!

 
 
 
 

ماه رمضان، از قتل حضرت علی که می گذرد، به پایان نزدیک می شود. کسی بدرستی نمی داند در بندهای زندان اوین و رجائی شهر و گوهردشت، زندانیان سیاسی- مذهبی که یقین است، دین و ایمانشان از آنها که بر مسند حاکمیت نشسته اند قوی تر است، این ماه چگونه گذشت. اما، شک نیست که ذکر اوضاع سیاسی کشور و سرانجام حاکمیتی که به سرنیزه تکیه کرده اما نمی تواند روی آن بنشیند و به همین دلیل دوسال و نیم است سرپا ایستاده، کمتر از ذکر مذهبی نبوده است.

تاج زاده در همین ماه و درجمع بندی اوضاع سیاسی کشور طی نامه ای خطاب به همسرش نوشت:

موج بیداری در خاورمیانه چنان گسترده و عمیق است که دیگر کسی ایران را به اتوبوسی نمی تواند تشبیه ‌کند که همه باید ساکت بنشینند تا حواس راننده منتخبشان پرت نشود و اتوبوس به دره سقوط نکند. امروز اعلام این‌که “ولایت فقیه استبداد استدلالی است” خنده بر لبان شنوندگان می‌نشاند. من دور نمی‌دانم روزی را که مقامات ایرانی اعلام کنند عقب‌ماندگی و نیز فقر و فساد و تبعیض و همچنین سست شدن پایه‌های ایمانی و اخلاقی جامعه بیش از آن‌که ناشی از توطئه‌ها یا فشارهای دشمنان و در رأس همه دولت آمریکا باشد، از اشتباهات ما سرچشمه می‌گیرد. فقط امیدوارم چنین سخنانی دیر ایراد نشود.

بعضی مقامات عالی کشوری، ‌شعار استقرار حکومت اسلامی در کشورهای عربی و مسلمان سر می‌دهند؛ غافل از آن‌که بزرگترین و مؤمن‌ترین جریان فکری و سیاسی اسلامی که طرفدار چنین ایده‌ای است، سلفی‌های متعصب و هم افق با طالبان هستند که بیشترین تضاد را با شیعیان و با ایران دارند. البته می‌دانم علت تأکید جناح حاکم بر “بیداری اسلامی” صرفاً برای توجیه عملکرد غیردموکراتیک خودشان در ایران و پیدا کردن متحدانی اسلام‌گرا و مخالف استقرار موازین دموکراتیک است تا به این ترتیب اندکی از بحران مشروعیت اقتدارگرایی بکاهند.

 

 

 

سرانجام مردم منطقه بیدار شدند و خواهان اعمال حق اولیه و مسلم خود بر عرصه تعیین سرنوشت خویش برآمدند و پایان عصر استبداد را در خاورمیانه صلا دادند. اکنون دیگر هیچ رژیم و حاکمی، چه با اتکا به قدرت‌های بزرگ و چه بنام مبارزه با توسعه‌طلبی امپریالیسم جهانی یا صهیونیزم بین‌الملل نمی‌تواند حقوق اساسی مردم خویش را نادیده بگیرد و آزادی‌های مدنی و سیاسی آنان را لگدمال کند. به احدی هم پاسخگو نباشد ‌هیچ، طلبکار ملت خویش نیز باشد. امروز برعکس عصر جنگ سرد، کسی نمی‌تواند با اعمال دیکتاتوری حکومت کند. حاکمان مستبد یکی پس از دیگری سرنگون می‌شوند، یا برای جلوگیری از سقوط، به نظام چند حزبی و مطبوعات و تجمعات و انتخابات آزاد خوش آمد می‌گویند. در جهان معاصر موج آزادیخواهی و عدالت‌طلبی چنان گسترده و قدرتمند شده است که رهبر – جدید- کوبا را به اعترافی تاریخی کشاند. رائول کاسترو برای نخستین بار پس از پیروزی انقلاب کوبا، علت اصلی مشکلات و کمبودهای کشور و مردمش را دولت آمریکا و توطئه‌های آن نخواند،‌ بلکه اعلام کرد: “بزرگترین دشمن ما اشتباهات ماست نه امپریالیسم”. بر این اساس از ضرورت اصلاحاتی سخن گفت که انجام ندادنش نظام سیاسی کوبا را فرو خواهد پاشید.

پایه‌های استبداد در عصر ارتباطات و انفجاراطلاعات بسیار سست و اداره کشورها با روش دیکتاتوری ناممکن شده است.

در خاورمیانه “استبداد- فتنه” جای خود را به “دموکراسی- هرج و مرج و جنگ داخلی” می‌دهد. اکنون افزون بر لبنان، در عراق،‌ افغانستان و فلسطین نیز چنین اوضاعی حاکم شده است. به نظر می‌رسد یمن، لیبی و سوریه نیز در همین مسیر و شرایط قرار گرفته‌اند.

 

با این‌که مثل روز روشن است که به قدرت رسیدن گروه‌ها و جریان‌هایی مانند طالبان،‌ با شعار حاکمیت شریعت و احکام آن، به ضرر همه مردم منطقه و همه مسلمانان و به ویژه شیعیان است و با منافع و امنیت ملی ما تعارض دارد، باز هم بعضی مقامات عالی کشوری، ‌شعار استقرار حکومت اسلامی در کشورهای عربی و مسلمان سر می‌دهند؛ غافل از آن‌که بزرگترین و مؤمن‌ترین جریان فکری و سیاسی اسلامی که طرفدار چنین ایده‌ای است، سلفی‌های متعصب و هم افق با طالبان هستند که فقط با آمریکا و اسرائیل مخالف نیستند، بلکه بیشترین تضاد را با شیعیان و با ایران به عنوان مهد تشیع دارند. البته می‌دانم علت تأکید جناح حاکم بر “بیداری اسلامی” و اصرار بر تشکیل حکومت فرقه‌ای به نام “اجرای شریعت اسلام و احکام آن” صرفاً برای توجیه عملکرد غیردموکراتیک خود در ایران و پیدا کردن متحدانی اسلام‌گرا و مخالف استقرار موازین دموکراتیک است تا به این ترتیب اندکی از بحران مشروعیت اقتدارگرایی بکاهند.

متأسفم که جناح حاکم صرفاً برای تداوم شرایط انسدادی و مقابله با حقوق مدنی و سیاسی منتقدان و مخالفان تک‌صدایی، فرصت بزرگ بیداری مردمی را در منطقه و جهان به تهدید برای ما تبدیل کرده است. عقب‌ماندگی مناسبات سیاسی و حکومتی در ایران کنونی صرفاً با کره شمالی و فرقه‌گرایی و استبدادطلبی آن فقط با طالبان قابل قیاس است. ما در پذیرش خطا و ضرورت اصلاحات از کوبا هم عقب افتادیم!

 

تردید ندارم که استبداد دینی زودتر از آنچه تئورسین آن آقای مصباح یزدی تصور می‌کنند، با ناکامی و بن‌بست مواجه و به تاریخ سپرده خواهد شد. مگر هم اکنون نشانه‌های شکست از همه سو خود را نشان نمی‌دهد؟ خودشان می‌گویند مدیریت امام زمانی سر از رمالی در آورد! تو می‌دانی که زمانی رهبر فقید انقلاب خطاب به جناح راست گفت شما که توان اداره یک نانوایی را ندارید (منظورشان بحران پیش آمده درباره نان در شرایط جنگی در زمان وزارت بازرگانی آقای عسگراولادی بود) پس چرا این قدر به دولت انتقاد و حمله می‌کنید؟

 

رهبر کنونی جمهوری اسلامی با این دیدگاه امام مخالف بود و هست. به همین دلیل کوشید با حاکمیت انحصاری همان جناح، بطلان سخن و ادعای فوق را ثابت کند. شکست همه‌جانبه حکومت یکدست،‌ آن هم با درآمد افسانه‌ای ۴۵۰ میلیارد دلاری نفت در شش سال که معادل درآمد ارزی کشور از نفت در ۹۶ سال گذشته است،‌ بیانگر آن است که حق با رهبر فقید انقلاب بود.

 موج بیداری چنان گسترده و عمیق است که دیگر کسی ایران را به اتوبوسی تشبیه نمی‌کند که همه باید ساکت بنشینند تا حواس راننده منتخبشان پرت نشود و اتوبوس به دره سقوط نکند. امروز اعلام این‌که “ولایت فقیه استبداد استدلالی است” خنده بر لبان شنوندگان می‌نشاند. من دور نمی‌دانم روزی را که مقامات ایرانی نیز اعلام کنند عقب‌ماندگی و نیز فقر و فساد و تبعیض و همچنین سست شدن پایه‌های ایمانی و اخلاقی جامعه بیش از آن‌که ناشی از توطئه‌ها یا فشارهای دشمنان و در رأس همه دولت آمریکا باشد، از اشتباهات ما سرچشمه می‌گیرد. فقط امیدوارم چنین سخنانی دیر ایراد نشود. سرعت تحولات به قدری بالاست که آنچه امروز “ناممکن” به نظر می‌‌رسد،‌ فردا “اجتناب‌ناپذیر” و “ضرور” می‌شود.

معتقدم انحراف در نظام کنونی از زمانی آغاز شد که آرزوی خام و محال یکدست شدن حکومت به راهبرد حاکم و سیاست کلان جمهوری اسلامی تبدیل شد و مانند هر نظام تک‌صدا، لاجرم نظامیان مأمور تحقق این استراتژی شدند. من همچنان که بارها گفته‌ام راه نجات ایران را در استقرار موازین دموکراتیک و برپایی انتخابات آزاد با همه لوازم و نتایجش،‌ به ویژه آزادی مطبوعات،‌ احزاب، تجمعات و سبک زندگی می‌دانم.

 
 

اشتراک گذاری: