ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

7تیــــر  1390

infos@pyknet.net

 
 
 

افشای یکی از قتل های زنجیره ای
شرح لحظه به لحظه
قتل فجیع "مجید شریف"

 
 
 
 

این بخش چهارم و پایانی گزارشی خبری است که از روی بحث 130 صفحه ای روی فیسبوک آقای شهبازی استخراج کرده ایم. این بخش یک گزارش کامل تاریخی- اطلاعاتی در باره یهودیان ایران نیز دارد که ما آن را جدا کرده و بصورت مستقل منتشر می کنیم، زیرا خبری نیست و با گزارشی که تهیه کرده ایم همخوانی ندارد. آن گزارش تاریخی- اطلاعاتی تماما توسط آقای شهبازی در پاسخ به یک سئوال مطرح کرده و ظاهرا بخشی از نوشته های سابق ایشان در کتاب هائی است که منتشر کرده است. این مقاله یا گزارش را در شماره فردا خواهید خواند.

بخش چهارم:

 

پس گرفتن حمایت از احمدی نژاد

شهبازی: نمی‌خواهم قیاس کنم، ولی مگر امام این همه عکس با بنی صدر و قطب زاده و غیره نداشتند؟ یعنی امام هم تغییر موضع می‌دادند؟ یعنی بنده اگر امروز با کسی دوستم یا به وی علاقه دارم، برغم تحول در شناختم، باید تا آخر عمر به شناخت مثلاً دوره نوجوانی‌ام وفادار بمانم؟

حسن متحیر: آقای شهبازی، در چند روز گذشته من ایده شما در باره حمله اسرائیل به ایران را با چند نفر از کارشناسان سیاسی و نظامی شخصاً ‏یا با واسطه در میان گذاشتم. تمام اون‌ها با قدرت احتمال حمله اسرائیل به ایران را رد می‌کردند.

شهبازی: جناب متحیر. این کارشناسان همانانند که تحولات اواخر عمر اتحاد شوروی را توطئه کا. گ. ب. برای تجزیه ‏آذربایجان ایران می‌خواندند. منظورم تداوم همان دیدگاه کارشناسی است نه این که ‏شخصاً این کارشناسان همانان باشند. تنها کسی که فروپاشی شوروی را پیش بینی کرد و فعالانه به تهیه تحلیل در این زمینه ‏پرداخت، و بعد از فروپاشی شوروی صعود حیدر علی اوف در آذربایجان را، من بودم.‏ بعلاوه، من از احتمال حمله نظامی اسرائیل سخن نگفتم؛ احتمال ضربه اسرائیل به ‏تأسیسات انرژی اتمی ایران را مطرح کردم. مبنای نگاه کارشناسی این افراد همان است که عرض کردم: تحلیل بر اساس توازن قوا و ‏امنیت ملی اسرائیل. این بنیانی است بی پایه.‏ بنیان نظری تحلیل من چیز دیگر است که گفته‌ام.‏

برای این که بدانیم سطح دانش سیاسی کارشناسان اطلاعاتی ما در چه حد است یک مثال می‌زنم: یکی از این آقایان در سالگرد شهادت آیت الله مطهری گفت: «یک روز از نورالدین کیانوری، دبیرکل حزب توده پرسیدم، «چرا بخش قابل توجهی از تبلیغات حزب را به مخدوش کردن چهره استاد مطهری اختصاص می‌دادید؟» در پاسخ گفت: «پس انتظار داشتید که اعضا و هواداران را به مطالعه آثار ایشان تشویق کنیم؟»

ایشان هنوز نمی‌دانست که حزب توده نه تنها حتی یک سطر علیه شهید مطهری ننوشت، بلکه در مطبوعات خود از شهید مطهری و نیز آیت‌الله بهشتی تجلیل هم می‌کرد. این میزان دانش کارشناسی است که در عالی‌ترین سطوح بوده و حزب توده موضوع تخصصی کارش [...]

درباره فقر تحلیل اطلاعاتی اینها همین بس که تا دو دهه پس از انقلاب فرق دو سرویس اطلاعاتی شوروی سابق شناخته نبود و همه از کا گ ب دم می‌زدند، در حالی که سرویس اطلاعات نظامی شوروی سابق (جی آر یو) در ایران کم از کا گ ب نبود. این امر در تحلیل سیاسی مسائل منطقه و جهان نیز بازتاب داشت. مثلاً، پدیده نئوکان‌ها شناخته نبود و حتی الان هم درست شناخته نیست. و اصولاً حتی امروز در تحلیل سیاست خارجی آمریکا حداکثر پیشرفت این است که از رقابت دو حزب جمهوریخواه و دمکرات دم بزنند در حالی که ساختار سیاسی آمریکا بسیار پیچیده‌تر از این است. در مسئله شوروی سابق نیز نگاه کارشناسی توهم آمیز بود. هیچ شناخت جدی وجود نداشت و لذا دستگاه‌های رسمی مدعی بودند که حوادث شوروی توطئه کا گ ب است.

درباره ضربه به ایران عوامل دیگری هم هست مثل مسئله انرژی و اهمیت حوزه گاز ایران برای هزاره سوّم که آمارش را گفته‌ام.

این‌ها همه مرا به این نتیجه می‌رساند که مجتمع نظامی- تسلیحاتی به یک جنگ جدید نیاز دارد. شواهد هم نشان می‌دهد که این جنگ میان اسرائیل و ایران افروخته خواهد شد.

همیشه گفته‌ام که پدیده دو خرداد و صعود دولت آقای خاتمی یک خیر بزرگ برای ایران بود به این دلیل: اگر در زمان صعود نئوکان‌ها به قدرت (دولت جرج بوش دوّم) دولتی دیگر بجز دولت آقای خاتمی سر کار بود، قطعا حمله به ایران اولویت می‌یافت و به جای افغانستان و عراق، ایران قربانی می‌شد. تحولات داخلی ایران سبب شد که کارشناسان آمریکایی گزینه حمله نظامی به ایران را منتفی کنند و زمانی به این فکر افتادند که نئوکان‌ها در داخل آمریکا قدرت خود را عملاً از دست داده بودند.

الان مجدداً با اوج‌گیری اقتدار نئوکان‌ها (سخنگویان سیاسی مجتمع نظامی- تسلیحاتی) فشار بر دولت اوباما افزایش می‌یابد. و در ایجاد ماجراجویی نظامی اسرائیل نقش اصلی را ایفا می‌کند و کسانی که زمینه این ماجراجویی را در سیاست خارجی ایران فراهم می‌آورند. پدیده تبلیغات ضد هولوکاست، که اصلاً موضوعیت نداشت و یک بحث آکادمیک بود ولی آن را به یک سیاست رسمی دولتی بدل کردند، در این چارچوب قابل توضیح است.

گرین داو: استاد، چین نمی‌تواند نقش آن دشمن فرضی را بازی کند؟

شهبازی: چین پدیده دیگری است. وارد این معادلات هم نخواهد شد. رشد و توسعه چین در سال‌های اخیر بیش‌تر ناشی از ایجاد کارخانه‌های متعلق به شرکت های خارجی در شرق این کشور و تولید کالاهای ارزان قیمت با استخدام کارگران زنی است که حتی از یک آفریقایی کمتر حقوق دریافت می‌کنند.

نقش چین به عنوان یک شریک قدرتمند در اقتصاد جهانی تثبیت شده و می‌دانید که امروه چین بزرگترین طلبکار آمریکاست، یعنی مردم آمریکا تا خرخره زیر بدهی به چین هستند. دومین طلبکار بزرگ آمریکا نیز ژاپن است.



 

گرین داو: گفته اند سردار مدحی در قتل های زنجیره ای بوده از جمله مجید شریف

شهبازی : قتل مجید شریف دقیقاً به این شکل بود. قتل در روز پنج شنبه، 28 آبان 1377 انجام شد و هدایت عملیات را صادق (مهرداد عالیخانی) به دست داشت. مجید شریف، نویسنده و محقق و مترجم آثار ضدصهیونیستی، با مادرش در یوسف‌آباد زندگی می‌کرد و فقط برای ورزش از خانه بیرون می‌رفت. او را به بهانه مشکوک بودن به مواد مخدر با ارائه حکم جعلی دادستانی سوار اتومبیل می‌کنند. اتومبیل یک تاکسی بوده. وی را به پارکینگی در یوسف‌آباد می‌برند و پس از در آوردن جوراب آمپول پتاس را به زیر ناخن انگشت بزرگ پا تزریق می‌کنند. مهرداد عالیخانی قتل شریف را این گونه توضیح داده است: «بردیم توی انباری. مقاومت. بیهوش. درازکش. آمپول. جوراب. داخل تاکسی. سمت چپ عقب. عادی. در همان مسیر. نیش ترمز کنار پیاده‌رو. دست روی قلبش. کفش و جورابش را هم پایش کرده بودیم. نمره تاکسی را عوض کرده بودیم. (پلاک برجسته نیست.) تدارک پلاک برجسته را دیده بودم.» در این عملیات علاوه بر عالیخانی پنج نفر دیگر شرکت داشتند که یکی راننده بود و بقیه نیروی عملیاتی که دو نفر با اتومبیل دیگر تاکسی را دنبال می‌کردند. جسد را با همان تاکسی به حوالی خانه شریف برده و در پیاده‌رو رها می‌کنند. پزشکی قانونی علت مرگ را ایست قلبی تشخیص می‌دهد. بنابراین، قطعاً مدحی نقشی در قتل مجید شریف نداشت. در سایر موارد قتل‌های زنجیره‌ای نیز چنین است.

مدحی هیچ نقشی در قتل مجید شریف نداشت. اصرار آقای میردامادی، زمانی که رئیس کمیسیون امنیت ملّی مجلس بودند، بر پیگیری پرونده دو قتل مجید شریف و پیروز دوانی پس از زمانی است که این دو پرونده در مرحله تحقیقات توسط تیم بازجویی کاملاً پیگیری و همه جزئیات روشن شده بود. معهذا، آقای حمید سرمدی، معاون امنیت وقت وزارت اطلاعات که مورد حمایت و تأیید کامل آقای خاتمی بود، مانع مطرح شدن این دو قتل در پرونده قضایی شد. قاضی پرونده، آقای احمدی، نیز با نظر آقای ابطحی، رئیس دفتر آقای خاتمی، تعیین شد. لذا، این دو قتل، مانند بسیاری قتل‌های دیگر، از جمله قتل فجیع سه کشیش سرشناس مسیحی (مهدی دیباج، اسقف هایک هوسپیان مهر، طاطاوس میکائیلیان) در نظام‌آباد تهران (مرداد 1373) و منتسب کردن آن به سه دختر زندانی از اعضای فرقه رجوی، که مصاحبه کردند و گردن گرفتند و سپس آزاد شدند و هم‌اکنون در بعضی مؤسسات وابسته به برخی نهادها شاغل‌اند، قتل سعیدی سیرجانی در زندان (اوائل آذر 1373)، قتل منوچهر صانعی و همسرش (28 بهمن 1375) یا قتل دکتر احمد تفضلی (24 دی 1375) و غیره، که در پرونده اثبات شده بود ولی آقای میردامادی به آن‌ها اشاره‌ای نکرد، مورد رسیدگی قضایی قرار نگرفت.

آرش کمانگیر: راستی این پیک نت وابسته به کجاست؟ آدمایی که می‌گردوننش کیان؟

آرش آرامش: گروه‌های چپ كمونیست.

محسن حاجی کریمی [در پاسخ به آرش کمانگیر]: چندتا بچه کمونیست قدیمی‌اند. غریبه نیستن! اصل و فرعش هم همون رضا نافعی‌یه. اصلا بعید می‌دونم استف داشته باشند!

عمار یاسر: پیک نت و راه توده تقریباً یک مجموعه است اما با دو بیان. یکی بازتر است و هرچه برایش فرستادند می‌زند به امید مطالب صحیح که گاهی می‌رسد. راه توده رسمی‌تر و مرور خاطرات گذشته و تحلیل‌های سایر احزاب کمونیست دنیا و مطالب قوی‌تر. وبلاگ رضا نافعی هم جالب و خواندنی است.  در کل جالب، قابل استفاده و به مشی ضداستعماری نزدیک‌تر است. رضا نافعی همان پیک نت نیست ولی از دوستان قدیمی هستند.

-----

بخش پیشین را می توانید اینگونه دنبال کنید

بخش اول اینجا  

بخش دوم اینجا

3- بخش سوم اینجا

 
 

اشتراک گذاری: