رویدادهای پس از کودتای 22 خرداد، و رویدادهای
دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی و فجایعی که در دهه 60 در زندان
ها روی داد، همگی حلقه های یک زنجیرند و به هم مرتبط. هیچکدام
آنها را نباید جدا از هم بررسی کرد. بررسی جدا جدا، یعنی از
دست دادن سر رشته رویدادها و نرسیدن به حلقه اصلی. یعنی همان
حلقه ای که اکنون حاکمیت جمهوری اسلامی را در اختیار گرفته
است. هر نمونه ای، خود یک خروار استدلال است در این پیوستگی
حلقه های زنجیر.
قاضی مرتضوی پس از فجایع کهریزک، رفت به کاخ
ریاست جمهوری و کنار احمدی نژاد قرار گرفت. او زمانی که
دادستان تهران بود، جزو اولین کسانی بود که فورا و کتبا کودتا
و باقی ماندن احمدی نژاد در کاخ ریاست جمهوری را تبریک گفت.
در فاجعه حمله به کوی دانشگاه تهران- 18
تیر1378 - نقش هدایت کننده و طراح را داشت. در آن حمله "عزت
ابراهیم نژاد" کشته شد. او از فعالان ملی مذهبی خوزستان بود.
دادستان تهران، بجای مهاجمان، دانشجویان را دستگیر کرد و پس از
انواع اتهام و شکنجه آنها، یک دادگاهی را ترتیب داد که در آن
یک نفر به جرم دزدیدن یک ریش تراش محکوم شد!
وقتی جنازه را به زادگاه ابراهیم نژاد بردند،
هاله سحابی و نرگس محمدی به مراسم یادبوش رفتند. هاله سحابی با
ضربه کاراته یکی از لباس شخصی های واحد فدائیان ولایت (لباس
شخصی ها) در بدرقه جنازه پدرش کشته شد و نرگس محمدی به جرم
دفاع از حقوق بشر در زندان کودتاست.
می بینید؟ همه حوادث مانند یک خط دایره به هم
وصل اند. ریشه قتل های زنجیره ای و قتل عام زندانیان سیاسی را
هم همینگونه باید پی گرفت. |