ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

29تیــــر  1390

infos@pyknet.net

 
 
  خط و نشان جریان انحرافی
برای برادران قاچاقچی
کلمه- سارا زرتشت
 
 
 
 

«برادران قاچاقچی» در خصوص برخی سرداران سپاه پاسداران باب شده است. آیا «براستی» سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مستحق این واژه است؟ اگر نیست، اشکال کجاست؟ و اگر اشکالی هست، مقصر کیست؟ متاسفانه این سه سوال روشن، پاسخ‌های ساده، اما غم انگیزی دارند.

سپاه پاسداران در جریان ۸ سال دفاع مقدس، با تمام وجود از خاک و ناموس وطن دفاع کرد و در راه این دفاع چه رشادت‌ها که نورزید و چه حماسه‌ها که نیافرید و چه شهیدانی که تقدیم این آب و خاک نکرد.

اما؛ با پایان جنگ تحمیلی و آغاز «انحراف بیست ساله» در نظام جمهوری اسلامی، سپاه پاسداران یکی از مهمترین‌ نهادهایی بود که از وظایف قانونی خود منحرف شد و در کانون «انحرافات زنجیره‌ای» قرار گرفت و علیرغم توصیهٔ مرشد و مراد خود، به حیطهٔ مسائل سیاسی و اقتصادی وارد شد. سوء استفاده از قدرت نظامی و اختیارات آن با حمایت گروهی از فرماندهان عالیرتبه آنچنان باب شد که سپاه پاسداران به تدریج به بزرگ‌ترین پیمانکار دولت تبدیل شد و قرارگاهی چون قرارگاه خاتم الانبیاء در سطح یک بنگاه واسطه برای ترک مناقصات دولتی تنزل یافت. کسانی که این طرح را برای سپاه پی ریختند گویا می‌خواستند که از امکانات و تجهیزات و قوای سپاه در دوران سازندگی حداکثر بهره را بگیرند اما به سبب عدم وجود نهادهای نظارتی همچون مطبوعات و احزاب سیاسی این طرح به یک آفت بزرگ اقتصادی تبدیل شد.

از طرفی دیگر؛ سپاه پاسداران، توسط اقتدارگرایان، به اهرمی برای فشار بر دولت اصلاحات تبدیل شد تا این نهادِ مردمی دربرابر اراده ملت قرار گیرد و مسیر انحراف خود را کامل کند و به بازی‌های سیاسی وارد شود و به تمامی فتوای امامِ خود را فراموش کند.

توامان شدن قدرت اقتصادی و نظامی و اخذ سیاست‌های نادرست توسط فرماندهی کل قوا، سپاه را به طمع قدرت سیاسی انداخت. تعدادی از فرماندهان سپاه به کسوت مدیران سیاسی درآمده و ترک لباس کردند. گروهی از فرماندهان سپاه نیز در میان مجریان کودتای ۲۲ خرداد ۸۸ حضور غالب داشتند تا جایی که از آنان به عنوان طراحان اصلی این کودتای انتخاباتی نام برده می‌شود. پس از ۲۲ خرداد هم، از گروهی از نیرو‌ها و قرارگاههای سپاه برای سرکوب مردم بهره برداری شد و متاسفانه با این کار، سپاه پاسداران به تمامی در برابر این جنبش مردمی قرار گرفت تا باقیمانده پایگاههای اجتماعی خود را از دست بدهد.

آیا سپاه پاسداران با آن سابقه درخشان، مستحق واژه ای چون «برادران قاچاقچی» است؟ آیا سپاهی را که خاطرهٔ شهید همت‌ها و باکری‌ها و چمران‌ها را در خود دارد، باید با این واژه‌ها تحقیر کرد و خاطرهٔ آنان را به خاطر بی‌همتی فرماندهان امروز آن زدود؟ معلوم است که «آن سپاه» مستحق این واژه نیست؛ اما افسوس در فراغ قانون اساسی و بر اثر عملکرد بدِ فرماندهان ارشد و سیاست گذاران، «این سپاه»شان خود را تا حد واژه‌ای هتاک چون «برادران قاچاقچی» پایین آورده است و این واژه آینهٔ تمام نمای عملکرد سپاهِ امروز شده است.

اگر استفاده غیر مجاز سپاه از اسکله‌های قانونی واقعیت نداشت، اگر ورود بی‌محابای سپاه به مسائل اقتصادی این گونه باب نشده بود و اگر سیاست عرصهٔ تاخت و تاز فرماندهان سپاه نمی‌شد؛ این «مفهوم» حامل «معنای خاص» خود نمی‌شد و این گونه در سپاه پاسداران «مصداق» نمی‌یافت.

اشکال کجاست؟ اشکال «تنها»‌ محمود احمدی‌نژاد نیست که ‌شان رسمی خود را نمی‌شناسد و «نمی‌داند» از تریبون‌های رسمی چه بگوید و چه نگوید. اشکال محمود احمدی‌نژاد نیست که «می‌داند و یاد گرفته است» که در تریبون‌های رسمی چگونه با منافع ملی بازی کند و اشکال فقط محمود احمدی‌نژاد نیست که حریف سیاسی خود را با «واژگان کثیف»، هتکِ حرمت می‌کند. اشکالی اگر هست – که هست – در سیاست گذاری و «آئین شهریاری» است.

اشتباه آنجاست که متولیان امور بخواهند شکست سیاسی و فقدان پایگاه اجتماعی خود را به یاری قوای مسلح جبران کند. اشتباهی که از دوم خرداد ۷۶ تا به امروز، هر بار بد‌تر و بد‌تر شده است و قربانیان بیشتری گرفته است تا جایی که خود سپاه را نیز قربانی کرده است و بدنهٔ خدوم آن را ناراضی و به واژگانی از این دست رنجیده خاطر نموده است.

اشکالی اگر هست – که هست – آن است که از قوای مسلح و تجهیزات نظامی برای مهار کوتاه مدت ارادهٔ یک ملت استفاده کرد– آیا جز کودتا بر این می‌توان نامی گذاشت؟ -

مقصر کیست؟  آیا جوانانی که – چه بسا علیرغم میل باطنی – عبارت «برادران قاچاقچی» را برای برخی فرماندهان سپاه به کار می‌گیرند مقصرند و یا آنان قوای نظامی و امنیتی را تضعیف می‌کنند، یا فرماندهان سپاهی که ‌شان نظامی خود را فراموش کرده و سپاه را در قامت یک مشت آهنین برای سرکوب جوانان ناراضی معرفی کرده‌اند؟ آیا فعالان شبکه‌های اجتماعی مقصرند که این واژهٔ «معنادار» را تکثیر می‌کنند یا رئیس دولتی که به طمع قدرت و برای زهر چشم گرفتن از رقیب، شیرین‌ترین و والا‌ترین واژگان را در کنار پلید‌ترین آنان می‌نشاند تا به مدد سرمایه‌های ملی، خشک و‌ تر را با هم بسوزاند و به حریف برساند که در این «بازی با واژگانِ کثیف» تنهایش نخواهد گذاشت و اگر قرار است او «جریان انحرافی» باشد، آنان نیز «برادران قاچاقچی»‌اند؟ آیا رسانه‌های سبز مقصرند که این خطای آشکار را گوشزد می‌کنند تا دامن پاسداران وطن را از قدرت ناپاک قدرت پرستان دور نگه دارند، یا فرماندهانی که سپاه را به آلت و ابزار منافع اقتصادی و سیاسی خود تبدیل کرده‌اند و در این راه از خط قرمز‌های قانونی و اخلاقی و سیاسی گذشته‌اند؟ راستی «مقصر اصلی» در تنفیذ این واژه در میان افکار عمومی کیست؟

 
 

اشتراک گذاری: