ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

10خرداد  1390

infos@pyknet.net

 
 
 

حضور عبدالله نوری در خانه سحرخیز
خطر علیه ایران جدی است
حاکمیت باید با مردم آشتی کند!

 
 
 
 

حجت السلام عبدالله نوری به دیدار خانواده "عیسی سحرخیز" مدیرکل مطبوعات وزارت ارشاد در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی رفت که در زندان رجائی شهر اسیر است. او از جمله زندانیان کودتای 22 خرداد است که علاوه بر قرار داشتن در لیست کودتاچی ها برای دستگیری فعالان سیاسی – مذهبی دوران اصلاحات و دوران حیات آیت الله خمینی، مشمول کینه شخصی امثال محسنی اژه ای دادستان کل جمهوری اسلامی و میرحجازی منشی بیت رهبری نیز هست. مانند تاج زاده که مشمول کینه شخصی احمد جنتی دبیر شورای نگهبان است. هنگام دستگیری زیر مشت و لگد بازداشت کنندگان امنیتی که به فنون کاراته و عملیات رزمی مسلط بودند یکی از دنده های سینه اش شکست و به گردنش نیز آسیب وارد آمد اما در طول مدت بازداشت از معالجه او خودداری کردند که این دستور نیز از بالاست! چند بار دست به اعتصاب غذا زده، در دادگاه کودتا آنچه را بر وی در زندان رفته نوشته ... اما هیچ گوش شنوائی وجود ندارد. نه تنها این، بلکه او را با زندانیان مجرم حرفه ای هم بند کرده اند تا بلکه آنها در زندان کارش را تمام کنند. در جریان همین توطئه یکی از زندانیان مجرم و با سابقه سیلی به وی زده که باعث پاره شدن پرده گوش وی شده است.

عبدالله نوری نماینده آقای خمینی در سپاه و نخستین وزیر کشور دولت خاتمی بود. او نیز توسط دولت و سازمان اطلاعات موازی در زمان خاتمی که اکنون دولت رسمی را در اختیار دارد به جرم افشای مفاسد حکومت در روزنامه "خرداد" که بنیانگذار آن بود، محاکمه و برای چند سال زندانی شد. برای نشان دادن چنگ و دندان بیشتر به عبدالله نوری، برادرش را که نماینده مجلس ششم بود و پیگیری بازداشتگاه های مخفی، در جاده رشت – قزوین گرفتار حادثه رانندگی کرده و کشتند. او پزشک بود.

عبدالله نوری با این پیشینه، به دیدار خانواده عیسی سحر خیز با این سابقه مختصری که اشاره شد رفت.

در این دیدار همسر سحر خیز شرحی از شرایط دشوار وی در زندان رجائی شهر و قطع تماسش با خانواده را داد.

عبدالله نوری در پاسخ گفت:

سحرخیز و سایرفعالان سیاسی زندانی به دلیل اختلاف دیدگاه با حکومت دستگیر و درشرایط بسیار سخت نگهداری میشوند و این نشاندهنده نگرانی و ترس حکومت از کلام و گفتار منتقدان است. بنده تعجب می کنم که حکومت چگونه خود را با ثبات ترین حکومت های جهان اعلام می کند و حتی برای اداره جهان طرح و نظر ارائه می کند و حکومت های مستبد و دیکتاتور منطقه را به  دلیل سرکوب و بازداشت منتقدان مورد سرزنش و شماتت قرار میدهد اما  در داخل کشور تحمل شنیدن صدای مخالفین خود را هم ندارد و حتی به داغ و درفش و زندان و سرکوب متوسل می شود. اگر نقد و اعتراض مردم نسبت به حکومت ها در کشورهای منطقه خوب و پسندیده است چرا در کشور خودمان این نقد و نظر سرکوب می شود؟ من امیدواریم تا بیش از این دیر نشده اگر هنوز در حاکمیت نگرانی و اضطرابی نسبت به خطراتی که منافع ملی ایران را از هر جهت مورد تهدید قرار میدهد وجود دارد برای نجات منافع ملی و احیاء مجدد وحدت و همدلی در میان اقشار مختلف جامعه، حاکمیت در جهت جبران خسارات و کوتاهی ها حرکت کند و از در مهر و محبت و گفتگو دلهای زیادی که در این دوران شکسته است را به دست آورد ، چون ایرانیان خواسته ای جز سربلندی و عزت ایران و اسلام و فرهنگ غنی ایرانی ندارند.

 
 

اشتراک گذاری: