با سلام-
من صحبتهای یکی از همكاران پزشکم در یکی از رادیوهای
فارسی زبان را درباره قتل خانم هاله سحابی شنیدم. – دکتری که
جسد هاله سحابی را دیده است. شاهدان صحنه نیز گفته اند که یکی
از ماموران امنیتی و یا اوباش حکومتی با آرنج خود ضربه ای به
سبک کاراته بازان به پهلوی خانم هاله سحابی زد و آن خانم
همانجا نقش زمین شد و دیگر برنخاست.
آنچه همکارم گفت آنقدر روشن و بدیهی است كه هر پزشكی با دیدن
عكسهای خانم سحابی هم می تواند تشخیص بدهد. در واقع بر مبنای
گفتههای شاهدان عینی و عکسهایی كه منتشر شده صورت خانم سحابی
برخلاف کسانی که براثر ایست قبلی فوت می کنند به اصطلاح علمی
"سیانوزه" نیست. یعنی آبی رنگ نیست، بلکه رنگ پریده می باشد.
از طرف دیگر فوت ایشان فوری نبوده است که ادعای ایست قبلی را
بطور کلی بی معنی می کند، زیرا در ایست قبلی مرگ به سرعت فرا
می رسد. البته همه بیماریها در نهایت به ایست قلب و دیگر
ارگانهای بدن نیز می انجامد ولی ایست قلبی ناشی از سکته قلبی
قطعا نمی تواند به این شکل فرا برسد.
در مورد ایشان بنظر می رسد که با کاهش شدید فشار خون که نیاز
به تزریق مایعات را الزامی می کرده است روبرو هستیم. پارگی
طحال منجر به فوت در تقریبا تمام موارد ناشی از صدمات ناشی از
ضربه و یا تصادفات می باشد و معمولا براثر صدمات بسیار شدید به
ناحیه تحتانی سمت چپ قفسه سینه ایجاد می شود. که در این مورد
شاهدان در مورد اینکه ایشان مورد ضرباتی از ناحیه پهلو و شکم
قرار گرفته اند اتفاق نظر دارند.
درمان این عارضه جراحی فوری می باشد و قبل از آن بایستی
بیماران را با تزریق خون و مایعات از حالت شوک ناشی از خونریزی
خارج کرد. البته امکان تزریق خون جمع شده در داخل محفظه شکم با
استفاده از تکنیکهای پیشرفته در اتاق عمل وجود دارد. از نظر
تشخیصی امکان استفاده از سی تی اسکن و یا سونوگرافی شکم وجود
دارد. در این موارد وجود مایعات غیرهوموژن و غیریکنواخت در
داخل محفظه شکم و همچنین امكان مشاهده مستقیم پارگی طحال وجود
دارد که البته این موارد در مورد بیمارانی که با خطر مرگ آنی
روبرو نیستند می تواند انجام شود. در غیراینصورت تشخیص وجود
خون در داخل محفظه شکم استفاده از روشی بنام پاراسنتز می باشد.
در این روش با استفاده از سوزن متصل به یک سرنگ اقدام به
آستیراسیون مایعات شکم کرده که وجود خون را در داخل محفظه شکم
نشان خواهد داد. در این موارد می باید به سرعت بیمار تحت عمل
جراحی قرار گیرد. ولی این نیاز به تجهیزات و بیمارستان و تخت
جراحی و غیره دارد و در یك درمانگاه ممكن نیست.
آنچنان که در خبرها گفته شد خانمهاله سحابی به پزشکی قانونی
کهریزک برای تشخیص منتقل شده بود. ولی بیش از اعلام هرگونه
نتیجه پزشکی قانونی اقدام به دفن شتابزده ایشان گردیده است.
احتمال این وجود دارد که در پزشکی قانونی اقدام به استفاده از
سرنگ و سوزن و استیراسیون محتویات محفظه شکمی کرده باشد و به
این ترتیب با دیدن وجود خون در محفظه شکمی تشخیص خونریزی داخلی
محرز بوده است. شاید این از دلایلی بوده که پزشکی قانونی
گزارشی در مورد علت فوت منتشر نکرده است. و یا به عبارتی چنین
امکانی به این مرجع قانونی داده نشده است.
نکته قابل تامل در این مورد بنظر من در رابطه با همکاران پزشکی
قانونی وجود دارد این است که این پزشکان حاضر به همراهی در
چنین جنایاتی نیستند. یاداوری می کنم که در دوران بازداشتهای
کهریزک نیز هیچ پزشكی حاضر نشد ادعاهای آقایان در تایید كند و
در نتیجه آقای سعید مرتضوی ظاهرا خود را متخصص علوم پزشكی
تشخیص داده و دلیل مرگ زندانیان را منانژیت اعلام كرده بود. در
همان زمان آقای باقری لنکرانی وزیر وقت بهداشت و درمان نظر
"کارشناسی" مرتضوی را تایید کرده و فرموده بودند برای جلوگیری
از فوتهای بیشتر ناشی از منانژیت قصد دارد داروی
سیتروفلوکساسین را به زندانها بفرستند كه سخنان ایشان موجب
تعجب و تاسف و تمسخر همكاران و جامعه پزشكی كشور گردید چون تا
به امروز هیچ پزشکی برای درمان منانژیت از این داروی گرانقیمت
و کمیاب استفاده نکرده است، صرفنظر از اینكه خود دولت نیز
بعدها ادعای كشته شدن زندانیان براثر منانژیت را تكذیب كرد. به
هر حال قاطعانه می گویم كه جامعه پزشكی كشور آماده دفاع از
نظریه كارشناسی دكتر همكاری است كه خانم سحابی را معاینه كرده
است. |