حمدی نژاد، که یک هفته خود را "حبس خانگی"
کرده بود، خانه را ترک کرده و به جلسه
هیات دولت رفت. وزیر اطلاعات کابینه
که ماجرای برکناری و ابقای وی موجب بیرون
افتادن رازهای مگو از پشت پرده کودتا شد،
در جلسه کابینه شرکت نکرد. چند روزی طول
می کشد تا فتیله اخبار اختلافات میان بیت
رهبری و ستاد احمدی نژاد را پائین بکشند و
با چند خبر و جنجال تازه، مردم و مطبوعات
را دنبال نخود سیاه بفرستند، تا تکلیف
وزیر اطلاعات و وزارت اطلاعات را روشن
کنند. یعنی روشن کرده اند، بلکه بی سر و
صدا جا بیاندازند. مثلا مصلحی را بفرستند
کنار دست اژه ای دادستان و فرد توافق شده
جدیدی را جای او بنشانند. چنان که عقب
نشینی خامنه ای از برابر احمدی نژاد زیاد
به چشم نیآید. شاید هم چنین نشود و مصلحی
و احمدی نژاد هر دو برسر کارشان باقی
بمانند. چه طرح اول اجرا شود و چه طرح
دوم، آنچه که دراین ماجرا اهمیت داشت و
دارد نه رفتن و آمدن احمدی نژاد و مصلحی،
بلکه افشای آن لای و لجنی بود که در پشت
صحنه حکومتی جریان دارد و دقیق ترین آن از
دهان یکی از سرداران اوباش بنام " سردار
قاسمی" بیرون ریخت. در همین یک هفته از
قلم و دهان خودشان فاش شد که احمدی نژاد
با کودتای بیت رهبری توانستند در کاخ
ریاست جمهوری نگهدارند. فاش شد که خامنه
ای از ترس بر سر کار آمدن"موسوی" و محدود
شدن اختیاراتش دست به کودتا زد و دهها
اعتراف دیگر.
آنچه دراین یک هفته بیرون ریخت جمع شدنی
نیست و نمی توان آن را از حافظه مردم پاک
کرد. هیچ دروغ و تکذیبی هم چاره ساز نیست.
چه آقای خامنه ای بگوید: تلویزیون های
خارجی جنجال کردند و گفتند اختلاف شده و
حکومت دوگانه شده؛
و چه احمدی نژاد در جلسه کابینه بگوید: به
کوری چشم مخالفان اختلافی نیست و دست من و
آقا در دست هم است!
لجن مرداب آفتاب خورده و بالا آمده است.
|