رهبر حزب کمونیست روسیه در سخنرانی مراسم روزجهانی کارگر در مسکو، اشاره ای مستقیم به ایران داشت که خبرگزاری ها خارجی و داخلی آگاه و یا نا آگاه، با سکوت از کنار آن عبور کردند. این اشاره در ارتباط بود با خطراتی که روسیه را تهدید می کند و بی شک با انگیزه هشدار به دولتمردان روسیه و مردم این کشور عنوان شد و نه با انگیزه هشدار به مردم و دولتمردان ایران. این که انگیزه و هدف رهبر کمونیست های روسیه چه بود و مخاطبش چه کسانی، بجای خود دارای اهمیت است، اما مهم تر از آن، برای دولتمردان و مردم ایران، همان اشاره ایست که وی به ایران کرد. این اشاره، معنای دیگری نداشت جز این که شرکت های فراملیتی نفت و صنایع نظامی که دولت های امریکا و اروپا را اداره می کنند برای چنگ انداختن روی روسیه و منابع طبیعی آن، هیچ راه دیگری جز عبور از ایران ندارند. یعنی تسلط بر ایران و سپس تبدیل آن به خط مقدم چنگ انداختن به منابع روسیه!

رهبر کمونیست های روسیه در سخنرانی خود گفت:« روسیه اگر با اوکرائینی ها و بلاروسها متحد شود، بهتر خواهد توانست بر مشکلات ژئو پولیتیکی خود فائق آید. دست های دراز شرکت های فرا ملیتی نفت و صنایع نظامی متجاوز، سرنوشت افغانستان، ایران، عراق و شمال آفریقا را به هم گره زده اند تا برسند به روسیه با منابع طبیعی و زیر زمینی منحصر به فرد آن. در هیچ دوره ای از تاریخ کشور ما تا این حد استقلال و امنیتش در خطر نبوده است.»

این سخنان را نباید تبلیغات و یا فشار سیاسی به دولتمردان روسیه تلقی کرد، زیرا بار آن چنان سنگنین است که می تواند به موقعیت کمونیست های روسیه در دو انتخابات دوما و ریاست جمهوری که در پیش است ضربات جدی وارد آورد.

عبور از ایران، برای رسیدن به روسیه، صرفا نباید حمله نظامی امریکا و ناتو باشد (اسرائیل چنین ظرفیت و توانی را قطعا ندارد)، می تواند حمایت همه جانبه پنهان و آشکار از ستون پنجم در حاکمیت جمهوری اسلامی باشد. و اتقاقا، حوادث دو سال اخیر ایران نشان داد که نفوذ و قدرت تخریب و خدمت به استراتژی فراملیتی های نظامی و نفتی از طریق ستون پنجم بسیار نتیجه بخش تر است و اگر حمله به ایران نیز مانند دوران بوش، یکبار دیگر در دستور فوری قرار بگیرد، زمینه ساز آن همین ستون پنجم است.

آیا دولتی مرکب از مشتی اوباش و "لانتوری" (اصطلاحی که لات ها به لات تر از خودشان در جمع خودی ها خطاب می کنند)، که در راس آن امثال احمدی نژاد قرار دارند و مجلسی فلج و فرماندهانی آلوده به دلار و نفت و کار بدست هائی نظیر احمد جنتی و احمد خاتمی و مصباح یزدی ... برای ادامه حرکت گاری شکسته کودتا، چرخ پنجم را روغن نمی زنند؟

ادعای کشته شدن اسامه بن لادن، آن هم از دهان رئیس جمهور امریکا، بعنوان یک فتح بزرگ ضد تروریستی، در تمام طول روز گذشته، در صدر اخبار و گزارش های خبری قرار داشت. رئیس جمهور امریکا مدعی شد که جسد نزد ماست! ساعاتی بعد اعلام شد که جسد را به دریا انداخته و کوسه ها خورده اند! بدنبال آن، تلویزیون پاکستان تصویری را بعنوان جسد اسامه بن لادن نشان داد. تصویری که اگر واقعیت داشت و از جسد بن لادن گرفته شده بود قطعا امریکا خود آن را پخش می کرد! سرانجام، غروب روز گذشته سایت خبری اشپیگل آلمان، با کنار هم قرار دادن تصاویری که می بینید، حداقل مدعی جعلی بودن تصویر جسد بن لادن شد، تا در آینده تکلیف خبر کشته شدن او روشن شود! براستی پشت این خبر، چه انگیزه ای پنهان است؟ چه خوابی دیده اند؟ به چه توافقی دست یافته اند؟

این ساده ترین پرسش مردم است که : چرا امریکای مدعی کشتن بن لادن فیلم و تصاویر محل عملیات و جسد را اگر دراختیار دارد،انتشار نمیدهد؟

بن لادن و چه گورا، دو شخصیت با دو اندیشه و دو هدف بودند. قصد مقایسه آنها با هم نیست، اما چگونه است که نزدیک به 44 سال پیش در کوه های بولیوی توانستند از جسد چه گورا در حالت های مختلف آن همه عکس بگیرند و امروز، که هر بچه مدرسه ای یک تلفن همراه مجهز به دوربین فیلمبرداری در جیبش دارد، هیچکس در محل کشته شدن بن لادن نبود که صحنه را فیلمبرداری کند؟

"اسامه بن لادن"
ورپریده ای که مادرش
دوباره او را خواهد زائید!
م. ن. اندیشه

اگر شایعه کنار گذاشتن او از شورای نگهبان و سپردن انتخابات بعدی بدست هاشمی شاهرودی صحت داشته باشد، این دو، چه گفتگوی زیر گوشی می توانند جز همین مجموعه مسائل داشته باشند؟