ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

20اردیبهشت  1390

infos@pyknet.net

 
 
 

ای عزت ما ایرانی ها، تولدت مبارک
شعله های خشم و خشونت
شمع وجود مهندس سحابی را آب کرد
نرگس محمدی

 
 
 
 

 

 19اردیبهشت سالروز تولد عزت‌الله سحابی است و اکنون 8 روز است که مهندس سحابی چشم‌هایش را بسته و کلامی با کسی سخن نگفته است. بسیاری بر بالینش حاضر شده و با او سخن گفته‌اند، اما او با کسی سخن نمی‌گوید. مردی که در رفتار و کلام نرم‌خوی‌اش، فروتنی با متانت همراه بود، رنج بر چهره، آرام خوابیده است.

این 8 روز پاهای خسته‌اش خیال ایستادن نداشتند. سن مهندس سحابی از خاطرم می‌گذرد. اما این عمر سحابی نیست. عمر سحابی را به دردهای بی‌قدر و اندازه‌اش باید سنجید.

کنار هاله در این افکارم که مهندس لطف‌الله میثمی می‌آیند. از بالین مهندس می‌آید. صدایی محزون دارد. این روزها صدای گریه‌اش را در بیمارستان شنیده‌اند. به هاله می‌گوید: «مهندس سحابی پس از آزادی از زندان می‌گفت، بارها در سلول آرزوی مرگ می‌کردم و من هر بار یاد حضرت مریم می‌افتم و آیه 23 سوره مریم را می‌خوانم که به هنگام درد زایمان عیسی می‌گوید ای کاش قبل از این جان سپرده بودم و یکسره از خاطره‌ها فراموش شده بودم.

دعای سحابی در سلول در ذهنم زنده می‌شود. با خود می‌اندیشم آیا آن روزها یک روز از عمر سحابی بود یا تلی از اندوه و باری گران از رنج در عمر وی بود. آن زمان، یک روز، یک ماه، 15ماه ازعمر مهندس سحابی در سلول و تنهایی نبود. رنج‌هایش عمیق و گسترده در جان خسته از زندان‌های مکرر او بود. اکنون مگر می‌توان گفت عمر مهندس چند سال است؟ روزها و ماه‌ها و سال‌های معیار سنجش عمر این مرد بزرگ و قامت برافراشته در تاریخ مبارزات ایران نیست. محنت و بلای دوران بسیار کشیده است و سلاحش در مقابل دردها، قلب بزرگ و نیایش‌ها و دعاهایش بود.

گوشه‌ای از درد و رنج نشسته بر چهره‌اش را به یاد می‌آورم. سحابی در پاییز سال 1379 بازداشت شد. بعد 21 ملی – مذهبی و بعد یاران نهضت آزادی همه روانه سلول‌های  انفرادی جانکاه شدند.

دکتر یدالله سحابی به اعتراض روانه مجلس شد با ساکی کوچک در دستانش. مهمان ریاست‌ مجلس شورای اسلامی در دوره ششم (شیخ مهدی کروبی) شد و به منزل بازگشت. کم کم بیمار شد و حالش روز به روز بدتر. مهندس سحابی روز 7 مهر 1380 از زندان و توسط مأمورین چند ساعتی بر بالین پدر حاضر شد و به زندان بازگشت. اما دکتر یدالله سحابی همچنان بدحال بود. چشم به راه عزت در بندش بود. عزت در بند ایرانیان. عزت‌الله سحابی 12 اسفند آزاد شد و پدر کمتر از 40 روزدیگر جان سپرد.

روزگار سپری شد. هاله سحابی روانه زندان شد و مهندس سحابی بیمار.

مهندس سحابی بر تخت بیمارستان بود و در بیهوشی و بی‌تابی ناشی از درد هاله را صدا زد. اما هاله در زندان بود. وقتی هاله آمد عزت‌الله سحابی چند روز بود که در بیهوشی چشم‌هایش را بسته بود و سخن نمی‌گفت.

عزت‌الله سحابی با دردی عمیق‌تر از 7 مهر ماه 1380 آن زمان که پس از قریب به یک سال تنهایی به ملاقات پدر بیمار رفت، در 10 اردیبهشت چشم انتظار و چشم به راه دختر زندانی، آرام و بی‌صدا شد. حال هاله پدر را صدا می‌زند و پدر سخن نمی‌گوید.

این درد خاندان سحابی در یک صد سال گذشته است که پایان نداشته است.

 
 

اشتراک گذاری: