|
ژاپن که پس از شکست سنگین و حتی اتمی در جنگ دوم جهانی، قرار
بود (مانند آلمان) دیگر ارتش نداشته باشد، حالا خود را آماده
جنگ می کند. در جنگ دوم ژاپن پس ازچندی بعنوان متحد آلمان
هیتلری علیه چین جنگید و اکنون نیز بار دیگر و تحت حمایت
امریکا آماده جنگ با چین می شود. در اروپا نیز آلمان عملا یک
سر اصلی و مهم جنگ ناتو با روسیه در اوکراین است. یعنی همان
سناریوی جنگ دوم جهانی با این تفاوت که اکنون امریکا متحد
آلمان در این جنگ است.
میان کشورهای اصلی ناتو بر سر سهم هر کدام در این جنگ اختلاف
نظر به تدریج بالا می گیرد و امریکا با این تصور که دور از
صحنه جنگ با چین و روسیه است و ضربه ای به امریکا وارد نخواهد
شد، آتش بیار معرکه است و منتظر سود نهائی از دو جنگ در دو سوی
جهان.
این صریح ترین تفسیر جنگ در اوکراین و آماده شدن ژاپن و کره
جنوبی برای جنگ با چین است. جنگ دوم جهانی تکرار نمی شود، بلکه
پس از وقفه ای چند ده ساله، جنگ دوم با همان اهداف اما با
تکنولوژی و صف آرائی های جدید ادامه می یابد. در این میانه،
رسانه ها با تکیه به پیشرفت های عظیم تکنولوژی همان نقشی را
دارند که دستگاه تبلیغاتی هیتلر در جنگ دوم داشت و طراح و
هدایت کننده آن "گوبلز" بود.
ایران در جنگ دوم جهانی، ابتدا ژست بی طرفی اتخاذ و آن را
اعلام کرد اما این ظاهر ماجرا بود، زیرا رضاشاه با طمع سهیم
شدن در پیروزی هیتلر در جنگ دوم جهانی، متحد غیرمستقیم آلمان
هیتلری شد و از آنجا که به هیچ کس اعتماد نداشت و بیم داشت
خبرها به گوش انگلستان برسد، همسر و دو دخترخود را برای مذاکره
و اعلام همبستگی با هیتلر، همراه با تخته فرش ابریشمی که چهره
هیتلر در آن بافته شده بود به دیدار هیتلر در برلین فرستاد.
بدین ترتیب رضا شاه ایران را سوار درشکه در گل مانده هیتلر در
جنگ دوم جهانی کرد و جبهه مقابل هیتلر با نفوذ عمیق جاسوسی که
انگلستان درایران داشت، از این پیوند با خبر شد و طرح خلع
سلطنت رضاشاه و بیرون بردن او از ایران را به اجرا گذاشت. طرحی
که روسیه نیز با آن موافق بود. بلافاصله پس از بیرون بردن
رضاشاه از ایران، ایران از جبهه هیتلر جدا شد و کنفرانس تهران
با حضور سران انگلستان، امریکا و شوروی وقت تشکیل شد. آنچه که
در سالهای پایانی سلطنت رضاشاه روی داد، رویدادی بود که در
بسیاری کشورهای دیگر هم روی داد. یعنی پیوستن به دو جبهه جنگی.
رضا شاه جبهه را اشتباه انتخاب کرد، اما بودند کشورهای دیگری
که این اشتباه را نکردند و جبهه برنده را در اوج قدرت نمائی
آلمان و ژاپن، ایتالیا و اسپانیا و کشورهای اقماری این جبهه
تشخیص دادند.
اکنون بحث بر سر سهم ایران در جنگ دوم جهانی نیست، بلکه بر سر
صف آرائی هائی است که در جهان جریان دارد. دیگر بر همگان باید
آشکار شده باشد که در اوکراین جنگ با ارتش آن کشور نیست، بلکه
جنگ با ناتوست و پیاده نظامش ارتش اوکراین. ویرانی و کشتار هم
فعلا سهم مردم و ارتش اوکراین و ارتش روسیه. با ورود احتمالی
ارتش های ناتو به خاک اوکراین که اکنون زمزمه آن را فرانسه
آغاز کرد، جنگ در اوکراین به جنگ جهانی تبدیل خواهد شد. اگر در
پایان جنگ دوم تنها دو شهر ژاپن را امریکا برای ترساندن
جهانیان بمباران اتمی کرد، این بار امریکا تنها کشور اتمی جهان
نیست و به همین دلیل برای دفاع از خود، از هر طرف می تواند
سلاح اتمی شلیک شود. ایران فعلا بصورت نیم بند با جبهه شرق است
و زیر تهدید جبهه غرب به رهبری امریکا. ساده لوحی است اگر تصور
شود راس نظام نمیداند که در چنین صحنه ای برای حفظ ایران باید
علاوه بر قدرت موشکی و پهپادی و دریافت مدرن ترین هواپیماهای
جنگی از روسیه و در صورت امکان از چین، متکی به قدرت اتمی
باشد.
در پزشکی می گویند، "پیشگیری مهم تر از درمان است" و امروز
آماده مقابله بودن نقش همان پیشگیری دشوار بیماری را دارد. با
این تفاوت که "پیش بینی، مهم تر
از
غافلگیر شدن است"
خبر آمادگی نظامی ژاپن را در همین شماره پیک نت می خوانید.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت ۵ مارس ۲۰۲۴ |
