|
آقائی بنام عرفان نوربخش، که ظاهرا چند سالی در خارج از کشور
بوده و اخیرا سفری به ایران کرده، شاهد تغییراتی در ایران شده
که برخی از آنها را بصورت یک مقاله نوشته است. سایت مصطفی تاج
زاده این نوشته را منتشر کرده که امیدواریم خود تاج زاده بیش
از همه با دقت آن را بخواند تا عمیقا به این درک برسد که در
ایران تغییراتی بوجود آمده و ایران کنونی ایران دوران محمد
خاتمی و زمان قتل های زنجیره ای و سالهای حضور ایشان در وزارت
ارشاد اسلامی نیست. شعارهای ایشان در میان مردم رایج نیست که
اگر بود نویسنده مقاله به آن هم اشاره می کرد. این که حکومت به
زور مردم تن به عقب نشینی هائی داده یک واقعیت است ولی واقعیت
دیگر اینست که می توان بجای شعارهای تند و تیز و شعار "یا ۱۰۰
و یا هیچ" در جهت تحمیل عقب نشینی به حاکمیت فعالیت کرد و نه
آن که با شعارهای تند و تیز رفت گوشه زندان نشست و از تغییرات
عقب ماند.
آقای عرفان نوربخش که کارشناس مسائل اوراسیا نیز هست در مقاله
خود می نویسد:
«اخیراً به ایران سفر کردم. این اولین سفر من به ایران پس از
شش سال بود. گرچه من بهعنوان یک ایرانی طی این سالها اخبار
ایران را دنبال میکردم، اما هیچ چیزی جای تجربهی مستقیم را
نمیگیرد. همانطور که یک ضربالمثل فارسی میگوید: «شنیدن کی
بود مانند دیدن.» این تجربهی دستاول، درک عمیقتری از وضعیت
فعلی ایران به من داد.
در ادامه، برخی از تغییراتی که بیشترین شگفتی را برای من
داشتند، ذکر میکنم:
حجاب
مشاهدهی تغییرات مربوط به حجاب، یکی از برجستهترین نکات بود.
از همان لحظهای که وارد فرودگاه شدم، صحنههایی را دیدم که
تنها دربارهی آنها درباره دوران قبل از انقلاب
۵۷
شنیده بودم. زنان برخی با حجاب و برخی بدون حجاب آزادانه و در
هماهنگی کامل کنار هم حرکت میکردند، بدون هیچ تنش یا ترس.
واکنش مردان نیز بسیار جالب بود. آنها نه تنها پذیرای این
تحول جدید بودند، بلکه اغلب از انتخاب زنان حمایت میکردند.
این سطح از هارمونی اجتماعی برای من شگفت آور بود. این تحول
اجتماعی نشاندهندهی رشد چشمگیر جامعهی ایران و پیشرفت
موفقیتآمیز روند سکولاریزاسیون است.
با وجود سالها تبلیغات حکومتی که حجاب را برای حفاظت زنان
ضروری میدانست، زنان ایرانی پس از سالها مبارزه، این حق
اساسی خود را بازیافتهاند. این دستاورد تنها نمادین نیست؛
بلکه گامی تعیینکننده در جهت آیندهای بازتر و عادلانهتر
برای جامعه ایران است.
فرهنگ کافه نشینی
روند جالب دیگر، گسترش فرهنگ کافه و بازی محبوب مافیا بود. این
بازی، گرچه حدود دو دهه پیش وارد ایران شد، اما طی پنج سال
گذشته با حمایت تلویزیونهای دولتی و مستقل، به شدت محبوبیت
پیدا کرده است.
این پدیدهی اجتماعی، شکلهای جدیدی از جمعهای جوانان ایجاد
کرده است. جوهرهی بازی کشف اقلیت زیرک در میان اکثریت ناآگاه
با واقعیتهای سیاسی و اجتماعی که جوانان ایرانی روزانه با آن
روبهرو هستند، همراستا است.
در دنیایی که بیشتر تعاملات آن از طریق شبکههای اجتماعی انجام
میشود، دیدن جوانانی که به شکل حضوری به بحث و تحلیل و گاهی
فلسفه میپردازند، بسیار الهامبخش بود. این نشاندهندهی
جستجوی مداوم آنها برای حقیقت و عدالت در یک سیستم ناقص است.
همدلی با حیوانات
تغییر مثبت دیگری که مشاهده کردم، نگرش مردم نسبت به حیوانات
بود. شهرهای ایران بیش از پیش به محیطی امن برای حیوانات، به
ویژه گربهها، تبدیل شدهاند. بخاطر می آورم زمانی که صدمه زدن
به حیوانات، بهویژه در کودکان، رایج بود. اما اکنون مراقبت و
تغذیهی حیوانات خیابانی به یک فرهنگ گسترده تبدیل شده است.
رفتار یک جامعه نسبت به حیوانات، اغلب منعکسکنندهی سطح همدلی
و بلوغ اخلاقی آن جامعه است. این تغییر نشاندهندهی رشد
اخلاقی و فرهنگی جامعه است.
چالشها
با وجود این نشانههای مثبت، ایران با چالشهای عظیمی مواجه
است. تحریمهای بینالمللی، سقوط ارزش پول ملی و یکی از بدترین
خشکسالیهای تاریخ معاصر، فشار سنگینی بر مردم وارد کردهاند.
ورود به ماه نوامبر بدون بارش قابل توجه، بحران آب کشور را
بحرانی ترکرده است.
اعتماد عمومی نیز به دلیل رسواییهای مالی، مانند پروندهی
اختلاس بانک آینده، آسیب دیده است. بسیاری از جوانان دربارهی
آینده خود نگرانی دارند و میان بیم و امید در نوسان هستند.
برخی از شهروندان خوشحال بودند که حملات اسرائیل تنها
۱۲
روز طول کشید، در حالی که برخی دیگر از اینکه رژیم سرپا باقی
ماند، ناامید شدند.
میانسالان ایرانی معمولاً روی ثبات اقتصادی تمرکز دارند و به
بهبود وضعیت اقتصادی امیدوارند، فارغ از اینکه چه کسی حکومت
میکند. حتی در شرایط خشکسالی شدید تهران و گفتگوها راجع به
تخلیه تهران، ساخت برجهای لوکس در مناطق شمالی شهر ادامه
دارد، نمادی آشکار از تضاد و نابرابری و ادامه سیاستهای شکست
خورده.
جوانانی که ملاقات کردم، بیشتر مجرد بودند و تمایلی به تشکیل
خانواده نداشتند، آماری که حتی در دادههای رسمی نیز منعکس شده
است. این مسئله نشاندهندهی نبود اعتماد به آینده است، نه عدم
تمایل به داشتن خانواده.
ایران میزبان یکی از جوانترین، تحصیلکردهترین و سکولارترین
نسلهای خاورمیانه است. با این حال، این نسل در میان سیستم
سیاسی ناکارآمد و پیر و سیاستگذاران کوتاهنگر غربی که همچنان
با اعمال تحریمها به جای حمایت از نیروهای پیشرو، فشار بیشتری
به آنها وارد میکنند، گرفتار شده است.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت ۱۲ نوامبر
۲۰۲۵ |