ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

۱۶ مهر ۱۴۰۴

  pyknet100@gmail.com

 
 
 

پیوند جنگ اوکراین

با انگیزه اشغال امریکائی بگرام

"اسدالله کشتمند"

 
 
 

 

 

اسدالله کشتمند سفیر دولت دمکراتیک افغانستان در چند کشور که مدتی نیز در ایران ماموریت داشته، مقاله ای درباره انگیزه های ترامپ برای اشغال دوباره پایگاه نظامی بگرام نوشته است. این مقاله را خود ایشان بدلیل طولانی بودن آن به دو قسمت تقسیم کرده که هنوز قسمت دوم آن منتشر نشده است. عنوان مقاله "چرا ترامپ بگرام را می خواهد؟" است که ما خود با عنوان بالا بخش نخست و منتشر شده این مقاله در فیسبوک ایشان را که حاوی اطلاعات و تحلیل دقیقی است درباره انگیزه ترامپ برای اشغال دوباره پایگاه بگرام منتشر می کنیم. او در ابتدا می نویسد:

«این نوشته به علت طولانی بودن در دو بخش منتشرخواهد شد. دربخش اول زمینه ارتباط سرنوشت جنگ اوکرائین با برگشت امریکائی ها به بگرام مطرح می شود. دربخش دوم، برخی از زوایای احتمال برگشت امریکائی ها به بگرام مورد ارزیابی قرارخواهد گرفت.»

و سپس ادامه میدهد:

جنگ اوکرائین قرار را از تمام دنیا ربوده است زیرا تبعات و نقش و تاثیر آن برزندگی روزمره انسان های روی زمین و برروند شکل گیری نظم نوین جهانی و در نتیجه تقلای نیروهائی که مانع شکل گیری و قوام این پدیده عظیم جهانشمول می شوند، همه وهمه جا را درمی نوردد. ناتو وامریکا دراین جنگ سرمایه گذاری بی سابقه و سرسام آوری را هم درعرصه مادی و هم درپهنای تاثیرگذاری برروان جمعی بشریت براه انداخته اند و وضع امروزی که شکست محتوم آنها را در پی دارد، به هیچ وجه برای شان قابل قبول نیست و با چنگ و دندان، از راه های گوناگون با برخوردی تلافی جویانه در پی ادامه جنگ هستند. قبل از آغاز این جنگ تحریک شده به وسیله امریکا، همه غربی ها در این تصور بودند که با حساب های دقیقی که انجام داده بودند، روسیه در مدت کوتاهی در زیر بار تحریم های بیسابقه وهمآهنگ غربی و در برابراوکرائین مجهز به مقادیر بی سابقه ای از آخرین تجهیزات و دست آوردها درعرصه تسلیحاتی غربی (که ازسال2014بعد ازکودتای فاشیستی آغازشده بود)، کمر خم خواهد کرد اما مقاومت و سخت جانی و درعین حال نیرومندی و تجربه بزرگ روسیه موجب آن شد که نتیجه آن چیزی نباشد که غربی ها انتظارداشتند.  در این جنگ مرگ و زندگی برای روسیه، ناتو تمام قد و با همه دار وندار خود به قصد نابودی آن صف آرائی بیسابقه و تاریخی را به کار بست. نتیجه آن چیزی است که همه روزه شاهد آن هستیم یعنی پیشروی دائم روسیه و درهم شکستن بلاوقفه ماشین جنگی ناتو که به وسیله سربازان اوکرائینی به کار انداخته شده است. ازجانب دیگر دلار به مثابه ارز ذخیره و تبادله جهانی به تدریج تضعیف می شود بنا به نقش تعیین کننده امریکا در جهان که رو به افول است. در اتحادیه اروپا هم به تدریج شکاف ها برملا می شود و اعلام موضع رسمی جنگ طلبان با مخالفت رو به تزایدی مواجه می گردد و احتمال اینکه جنگ اوکرائین در گرماگرم این تعاملات با فروپاشی ارتش اوکراین به پایان برسد، هرروز برجسته ترمی گردد. امریکا نمی خواهد این شکست تاریخی به نام پرطنطنه اش ختم شود. تمام این صحنه سازی های ترامپ و حواریون اش ناشی از درک این واقعیت است که گرچه در اثر تبلیغات گمراه کننده رسانه ای دنیای سرمایه داری امپریالیستی تا هنوز توده های مردمان دنیا به ویژه امریکائی ها از آن درک و اطلاع درستی ندارند اما واقعیتی است که نمی توان ازآن فرارکرد.

غربی ها و امریکائی ها در شرایطی که در باطلاق اوکرائین گیر مانده اند، برای اولین بار دم از صلح می زنند. چه شد که غربی ها به یکبارگی صلح طلب شدند؟ در واقع اجبار صحنه جنگ کسانی را که به صلح واقعی هیچ ایمان وعلاقه ای ندارند به سوی نوعی ازتگدی برای صلح اما با حفظ ظاهرمتفرعن کشانده است. آن ها به آتش بس برای تجدید قوا نیاز دارند ولی روسیه به آنها این فرصت را نمی دهد. امریکائی ها و به ویژه ترامپ ناراحت است از اینکه چرا روس ها آتش  بس رانمی پذیرند درحالیکه درغزه همچنان به نسل کشی مردمان بی نوا و بی دفاع  فلسطینی به دولت فوق دست راستی اسرائیل و اعمال فاشیستی آن کمک می کند وپی هم قطعنامه های آتس بس را درشورای امنیت سازمان ملل وتو می کنند و در برابر آن به اصطلاح طرح صلح ترامپ برای غزه را مطرح می سازند که یک دنیا نیرنگ در آستین دارد. دیده شود که باز چه حیله هائی به کارمی برند. سیاست امریکا درقبال مسئله غزه چنان غیرعادلانه، پر از تکبر و بیرحمانه است که الکساندرمرکوری تحلیل گر نامدارانگلیسی می گوید که برخورد ترامپ در قبال غزه صاف و ساده  گانگستریزم است.

         اکنون امریکا با درک دقیق از توان خود و چشیدن طعم تلخ شکستی که برایش غیرقابل انتظار بود مصم شده است، لااقل درظاهر امر، از این مخمصه که درحال بر باد دادن تمام ابهت ونقش رهبری کننده اش بر دنیای غرب است خود را نجات بدهد. حکومت پنهان امریکا با استفاده ماهرانه از شیوه بی بندوبارانه ترامپ در تلاش است از روی صحنه ی این بازی با همان شیوه مسخره وی بیرون رفته ولی سرنخ حوادث را با ارسال سلاح های مرگ بار و رهبری عملیات جنگی در اوکرائین در سایه همچنان در دست نگه دارد تا اگر معجزه ای رخ داد و غرب راه گم کرده از قضا به پیروزی هائی دست یافت، ازجمع آوری میوه آن محروم نماند. واقعیت این است که امریکا شدیداً دل در گرو این جنگ دارد و با تمام قوا در فکر انتقام کشی از روسیه در این عرصه بسیاربا اهمیت جهانی است اما برپایه واقعیت های میدانی چاره ای ندارد جز اینکه با اقدامات نمایشی و اتخاذ روشی پر از ابهام درباره رهبری جنگ در اوکرائین شکست نهائی را که به احتمال بسیارقوی اتفاق خواهدافتاد، به نام متحدان بی اراده و رام اروپائی خود ثبت نماید. با صحنه سازی نه چندان ماهرانه ای، ترامپ (بخوان حکومت پنهان امریکا) به اروپائی ها می گوید شما به اندازه کافی بزرگ هستید، بگیرید رهبری جنگ با روسیه با شما! ولی مطمئن باید بود که این فقط روی صحنه و ظاهرقضیه است. درپشت صحنه، پشت میزرهبری جنگ تغیر چندانی وارد نخواهد شد زیرا جریان بلاوقفه پیشرفته ترین سلاح های مرگبار امریکائی همچنان ادامه خواهد یافت و حتی تشدید خواهد شد، چنانچه در این روزها زمزمه هایی مبنی بر ارسال موشک های "توما هوک" ازطریق مقامات مسئول بالارتبه امریکائی چون "جی. دی. ونس" معاون ترامپ و دادن اجازه به کیف برای هدف قراردادن مسکو ودیگر شهرها و اهداف دیگر به گوش می رسد. به گفته مسئولین روسی ورود این موشک ها تغییری در وضع کلی جبهه وارد نخواهدکرد. شاید برعکس این گفته سخنگوی کرملین آقای"دیمیتری پسکوف" که ناشی از حس اعتماد به نفس بوده و با آرامش و متانت ادا شد، بتوان پیش بینی کرد که ورود "توماهوک" ها در صحنه جنگ اوکرائین تغییرات بزرگی را به شکل فروغلتیدن تندرغضب روس ها بر پایگاه ها و مراکز فرماندهی اوکرائینی که درآن ها ناتوئی ها هم قراردارند در پی داشته باشد و شاید چه بلایای دیگری که در پی ان خواهد آمد.

درگرماگرم این بازی های فریبنده امریکائی ها، بعضی از رهبران کوتاه اندیش اروپائی در چنین وضعی با پنهان کردن کوچکی خود در سایه این "بذل" امریکائی ها سر به جنون می زنند و با به اصطلاح ابتکارات و اقدامات تشنج آفرین در پی هم به تحریک هرچه بیشتر می پردازند تا بتوانند امریکا را وارد درگیری مستقیم تر با روسیه بسازند، این رهبران عاقبت نیندیش شاید نمی دانند که اگر امریکائی ها توان کار بیشتری را می داشتند در این جنگی که مال خودشان است، به هیچ وجه دریغ نمی کردند . این رهبران کوته اندیش  اروپائی نمی دانند که این بذل امریکائی ها درجهت سپردن ظاهری رهبری جنگ اوکرائین به آن ها یک تحفه آلوده به سم است، زیرا امریکائی ها با مهارت اروپائی ها را درصف اول قرارمی دهند تادرصورت شکست بسیارمحتوم در این جنگ عظیم، پایان ماجرا به نام اروپا رقم بخورد.

اهل سیاست اما می داند که این عقب نشینی امریکا فقط ظاهر قضیه است؛ امریکا پس پرده همچنان پشت فرمان قرار خواهد داشت زیرا نتیجه سهمگیری همه کشورهای عضو ناتو در جهت کمک به عملیات بزرگ جنگی به وسیله نیروهای نیابتی اوکرائینی، بدون کمک و رهبری مستقیم (این باراعلام ناشده) امریکا بسیار ناچیز خواهد بود. این امریکا است که با امکانات عظیم خود، درعرصه جمع آوری اطلاعات از طریق ماهواره ها و پروازهای اکتشافی پیرامون روسیه به ویژه جوار مرزهای روسیه در دریاهای بالتیک و سیاه و حتی تعیین اهداف و اماده ساختن کوردینات ها جهت گشودن آتش نقش اساسی را ایفا می کند. بدون اجازه امریکائی ها شلیک این موشک ها و اعزام پهپادها درعمق خاک روسیه امکان پذیرنیست. درواقع بدون کمک امریکا فروپاشی تمام جبهات دراین جنگ سرنوشت ساز بین روسیه و ناتو به سادگی اتفاق خواهد افتاد . گذشته از آن، همه می دانند که مرکز اساسی رهبری وهمآهنگ سازی کمک رسانی و عملیات جنگی در اوکرائین در پایگاه بزرگ امریکائی "رامشتاین" در جنوب آلمان قراردارد که همچنان به فعالیت خود ادامه می دهد. "رامشتاین" یکی ازبزرگترین پایگاه های نظامی امریکا در اروپا است. ازاین پایگاه برای عملیات هوائی و پشتیبانی ازنیروهای نظامی دراروپا و خاورمیانه استفاده می شود. در این مرکز کمک ها،  سهمگیری و فعالیت تقریباً پنجاه کشور مرتبط به غرب و ناتو در جنگ اوکرائین همآهنگی می شود. نکته دیگری را که ترامپ گفته این است که اروپائی ها مصارف این جنگ را بپردازند و امریکا سلاح های موردنظر را تامین می کند. یک مطلب دراین میان ماهرانه درسایه قرارداده می شود وآن اینکه در دنیای امروزی این سلاح ها فقط به اجازه کشور تهیه کننده می توانند مورد استفاده قراربگیرند. هیچ کسی تجاوز صهیونیست ها بر قطر و خاموشی کامل پیشرفته ترین سلاح های دفاعی ساخت امریکا را که قطر در اختیاردارد، از یاد نبرده است. در هر جائی که سلاح امریکا مورد استفاده قرارمی گیرد باید امریکا خود استفاده از آن را آزاد کند. درنتیجه این که چه کسی به شرکت های بزرگ مجتمع  های نظامی- صنعتی امریکا پول بپردازد، تا وقتی که رهبری پنهانی جنگ در پشت پرده دردست امریکائی ها است، تغییری درصورت واقع جنگ وار  د نخواهدکرد. این جنگ، از روز اول؛ از زمانی که امریکائی ها در اوکرائین کودتای فاشیستی را به راه انداختند جنگ امریکائی ها بوده وهمچنان تا آخر مال آنها باقی خواهد ماند. مرتبط با این حوادث، یکی ازویژگی های سیاست های امریکا ازطریق ترامپ در این ماجرا وسایر معضلات امروزی دنیا بی مسئولیتی فوق تصور در ابراز و اعلام و تغییر متداوم سیاست ها است؛ به نحوی که هیچگاه نمی شود از نیات واقعی امریکا در قبال موضوعات مطروحه سر درآورد و این محتملاً از جانب سردمداران حکومت پنهان یک امیتاز در جهت انعطاف پذیری در میدان عمل تلقی شود ولی بی اعتباری شدید نسبت به قول و قرار امریکائی ها را در پی دارد، به عقیده آگاهان سیاسی، هر نوع استتار نقش رهبری کننده امریکا در این جنگ نمی تواند کسی به ویژه روس ها را فریب بدهد. نه تنها در این زمینه بلکه به طورکلی موضع گیری های ضد و نقیض، بی پشتوانه، عامیانه و غیرقابل اعتماد ترامپ به ویژه فضای رسانه ای جهان را به افتضاح کشانیده است. در واقع ترامپ به گفته حتی تحلیل گران امریکائی به یک دلقک شباهت پیدا کرده است. می توان به این عقیده رسید که شاید موضع گیری ها و اظهارات ترامپ نقش به رسوائی کشاندن سیاست و موضع گیری های مسئولانه را ایفا می کند تا مردم هرچه بیشتر در برابر سیاست بی تفاوت بمانند و از آن نفرت پیدا کنند. یا شاید این هم موردنظر باشد که در نتیجه سردرگمی ای که خود مسئولین امریکائی به ویژه حکومت پنهان با مارک ترامپ درمسیرحوادث دراماتیک، انبوه و متراکم روند تغییر نظم جهانی در شرایط دشوار کنونی با آن  روبرو شده اند، تلاش دارند با چنین شیوه ای مردم را هم سردرگم سازند. با توجه به این وضع وعلایم فراوانی که وجود دارد، به سادگی می توان به این نتیجه رسید که سیاست های امریکا در گردباد بی اعتمادی و درعین زمان خودشیفتگی خطرناکی دست و پا می زند. درشرایط بغرنج و تا حدودی نامکشوف کنونی، این سیاست ها می تواند کسانی را که در مقام تصمیم گیری قراردارند به اشتباهات بزرگی که برسرنوشت بشریت تاثیرعظیمی خواهدداشت، بکشاند. باید توجه داشت که درچنین بغرنجی های دنیای درحال تغییر، ازیک سو سکوت دوستان مطیع و سربه راه امریکا مانند اتحادیه اروپا و"غرب جمعی" و از جانب دیگر ترس کشورهائی که به ناحق مورد تجاوز قرارگرفته اند، سردمداران حکومت پنهان را محتملاً به سوی این ایده فریبنده می برد که امریکا همیشه حق به جانب است و هنوزهم نیروئی است که می تواند هرچه بخواهد همان خواهدشد. اگرچنین باشد، این خطای بزرگ و وحشتناکی است که زمینه های تامین صلح جهانی را شکننده ترساخته و جهان را به سوی تشنج و بی امنی بیشتر خواهد کشاند. این به این معنی نیست که دیگر امریکا نقشی ندارد و همه باید از او  رو برگردانند. نه؛ چنین نیست تاهنوزهم در بسی موارد امریکا حرف اول را می زند ولی روندی که آغاز شده و پر از بغرنجی های دوران های گذار با اهمیت تاریخی است، اتفاقاً آغاز گسل از همین نقشی است که امریکا به ایفای آن پافشاری ورزد.

بناًبراین بخشی ازحکومت پنهان و سردمداران هوشیارامریکا در حال هضم این واقعیت دردناک هستند و در فکر چاره جوئی برای تلافی امکانات از دست رفته خود در جاهائی دیگر و یافتن راه های دیگری جهت ایجاد مزاحمت برای دشمن سرسخت و تاریخی خویش یعنی روسیه تقلا و تلاش دارند. در این زمینه یکی از راه هائی را که امریکائی ها به احتمال قوی در کنار سایر بازی های سیاسی وعملیاتی خویش در پیش خواهندگرفت استفاده ازسرمایه گذاری های پنهانی، هوشیارانه، درازمدت و با اهمیت شان در افغانستان خواهد بود. دراین عرصه در این روزها بعد از اظهارات جنجالی ترامپ همه جا صحبت از بگرام است.


به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet @pyknet


 پیک نت  ۸ اکتبر  ۲۰۲۵

 
 

اشتراک گذاری: