ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

۱۷ تیر ۱۴۰۴

  pyknet100@gmail.com

 
 
 

در صورت حمله مجدد اسرائیل به ایران

امریکا برای بار دوم

به کمک اسرائیل نخواهد آمد!

دیمیتری مینین- سایت استالیستیه - ترجمه آذرنگ

 
 
 

 

 

امید اسرائیل از بمباران اوین آزاد شدن ۱۵ هزار زندانی اوین و تبدیل شدن آنها به کمک خانواده ها و دوستانشان به نیروی برانداز بود.

اسرائیل و ایالات متحده خود را پیروز کامل در بمباران و جنگ با ایران میدانند و ایران هم به همین ترتیب. اما هر دو طرف بسیار اغراق می‌کنند. از نظر نظامی و در کوتاه‌مدت، ایران مطمئناً طرف آسیب‌ دیده است. اما فضای شجاعت پیروزمندانه حاکم بر تهران نیز از ناکجاآباد ظاهر نشد .

آنچه آنها در اینجا به عنوان مزیت اصلی خود می‌بینند، حفظ ساختار دولت بود.

حمله علیه سایت های هسته‌ای ایران به موازات وظیفه آشکار سقوط رژیم  و به قدرت رساندن نیروهای طرفدار غرب در آنجا انجام شد. اما مشکلی پیش آمد.

سایمون تسیپیس، کارشناس اسرائیلی، ادعا می‌کند که مقامات اسرائیلی به اهداف اعلام شده عملیات «قیام شیر»دست نیافته‌اند: ظاهراً برنامه هسته‌ای نابود نشده و رژیم ایران سرنگون نشده است.

 به گفته تسیپیس، اسرائیل اکنون در وضعیت بلاتکلیفی قرار دارد، زیرا «خود را در شرایطی یافته است که ایالات متحده برای بار دوم به کمکش نخواهد آمد. به نظر« یوسی ملمن»، کارشناس مشهور دیگر اسرائیلی، خطر جنگ فرسایشی طولانی مدت بین اسرائیل و ایران، که در آن اسرائیل قادر به پیروزی نخواهد بود، همچنان پابرجاست.

علاوه بر این، تعدادی از نشریات اسرائیلی شکست اصلی این عملیات را این می‌دانند که اقدامات کافی برای سرنگونی حکومت ایران انجام نشد. آنها خشمگین هستند: «چرا ما رژیم را در حالی که هنوز ضعیف و تحقیر شده است، به زانو در نمی‌آوریم؟

در حالی که دولت‌های آمریکا و اسرائیل انکار می‌کنند که هدف از عملیات نظامی تغییر رژیم در ایران بود، اما رسانه‌های آنها نشانه‌های کافی دارند که چنین طرحی وجود داشته و به طور فعال در حال اجرا بوده است، اما این طرح به نتیجه نرسیده است.

به عنوان مثال، مطبوعات اسرائیل گزارش می‌دهند که از جمله اهداف نیروی هوایی اسرائیل در تهران، ورودی مرکزی بزرگترین زندان ایران، اوین (با ظرفیت ۱۵۰۰۰ زندانی) بوده است. پس از تخریب دروازه‌ها و اتاق‌های نگهبانی، از طریق رادیو از زندانیان خواسته شد تا آزاد شوند و به مبارزه علیه رژیم بپیوندند و از بستگان آنها خواسته شد تا به زندان بیایند و در این امر به آنها کمک کنند. این محاسبه بر این اساس بود که «هزاران مخالف زندانی به نیروی ذخیره کلیدی برای مخالفان سیاسی ایران تبدیل خواهند شد».

مردم ایران دعوت به شورش را که از سوی نیروی اصلی اپوزیسیون در تبعید این کشور، یعنی مجاهدین خلق که توسط غرب حمایت می‌شود، مطرح شده است، نپذیرفته‌اند.

 شرط‌بندی روی سازماندهی شورش اقلیت‌های ملی نیز جواب نداد. اسرائیل، به ویژه، از طریق دهان «استراتژیست‌های» مختلف، آشکارا باکو را که از نزدیک با آن همکاری می‌کند، به این نتیجه رساند که شاید زمان «اتحاد همه شاخه‌های مردم آذربایجان» فرا رسیده باشد (طبق برخی برآوردها، حدود 20 میلیون آذربایجانی در ایران زندگی می‌کنند). اما «علی‌اف»، اگرچه به اسرائیلی‌ها لطف زیادی کرد، اما ترجیح داد از چنین چشم‌انداز بسیار مشکوکی فاصله بگیرد. خود آذربایجانی‌های ایران این درخواست‌ها را نپذیرفتند، به ویژه پس از آنکه اسرائیل شهر اصلی آنها، تبریز، را بمباران کرد

 کردها و اعراب خوزستان نیز آرام ماندند. اما حتی اگر رژیم حاکم در ایران متزلزل شود، بسیاری از کارشناسان معتقدند که محتمل‌ترین برنده این آشفتگی، یک دیکتاتوری نظامی به رهبری سپاه پاسداران خواهد بود که از نظر نظامی قدرتمندترین و «ثروتمندترین بازیگر در سیاست ایران» است.

سپاه پاسداران به احتمال زیاد جایگاه رهبر مذهبی اسمی را حفظ خواهد کرد تا به قدرت خود ظاهری از مشروعیت ببخشد، اما رهبران خود را منصوب خواهد کرد. ویژگی نظام سیاسی ایران این است که علیرغم هرگونه گرایش لیبرال که واقعاً در بین جوانان و روشنفکران رواج دارد، بخش قابل توجهی از جمعیت آماده است تا قاطعانه در برابر چنین احساساتی مقاومت کند. و در کنار این بخش، قدرتی به شکل سپاه پاسداران و نیروی ذخیره بسیج بسیار ایدئولوژیک (۵۴ هزار پایگاه در سراسر کشور و میلیون‌ها نیروی ذخیره آموزش دیده) وجود دارد.

رهبری جمهوری اسلامی در حال حاضر در حال نتیجه گیری از درس های تلخ آموخته شده و تدوین استراتژی های جدید برای رفتار آینده خود است. اول از همه، شروع به پاکسازی گسترده کشور از شبکه گسترده جاسوسی "کشورهای متخاصم" کرده است. بیش از ۷۰۰ ایرانی در روزهای اخیر به اتهام "فعالیت های جاسوسی به نفع اسرائیل" دستگیر شده اند. معلوم شد که تعداد قابل توجهی از پناهندگان افغان در میان آنها بودند. ظاهراً نکته این است که بخش قابل توجهی از آنها به دلیل همکاری با دولت آمریکا، که در ایران نیز قابل سرزنش است، از دست طالبان از افغانستان گریختند. اسناد مربوط به این موضوع که توسط آمریکایی‌ها به اسرائیل تحویل داده شده بود، می‌توانست مبنایی برای استخدام بعدی آنها باشد. بدیهی است که مقامات ایرانی این عامل را نادیده گرفتند.

در هر صورت، بعید است که رویارویی بین اسرائیل و به همراه آن ایالات متحده، با ایران با وقایع فعلی پایان یابد. موازنه قدرت بین آنها ممکن است تغییر کند، همانطور که بسیاری از چیزها در کره زمین به سرعت در حال تغییر هستند.

 

https://www.stoletie.ru/politika/majdan_po-iranski_ne_udalsa_649.htm


به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet @pyknet


 پیک نت  ۸ ژوئیه  ۲۰۲۵

 
 

اشتراک گذاری: