وقتی موشکهای اسرائیل در ساعات اولیه
۱۲
ژوئن آسمان تهران را درنوردیدند و مرکز فرماندهی سپاه پاسداران
را در یک حمله دقیق نابود کردند، ایران دریافت که دیگر جایی
برای توهم باقی نمانده است. دو خط تلفن پکن و اسلامآباد فعال
شد.
در عرض
چند ساعت، وزیر امور خارجه ایران با «وانگ یی» همتای چینی خود
تماس تلفنی برقرار کرد. مدت کوتاهی پس از آن، پاکستان از ایران
حمایت کرد و هواپیماهای نظامی در حریم هوایی ایران مشاهده
شدند. نمادگرایی این رویداد آشکار بود: هنگامی که جمهوری
اسلامی با تهدید وجودی مواجه شد، به شرق روی آورد.
— آیا چین از ایران حمایت خواهد کرد؟
پاسخ این است: به احتمال زیاد بله — و از برخی جهات، این حمایت
همین حالا هم در جریان است. حملات موشکی اخیر ایران بهطور
محسوسی دقیقتر شدهاند، که عمدتاً به دلیل دسترسی ایران به
سامانه پیشرفته ناوبری ماهوارهای «بیدو»
چین است. وقتی پاکستان به شکل علنی از ایران حمایت میکند،
بعید است که این اقدام را به تنهایی انجام داده باشد. چین
تأمینکننده عمده تجهیزات نظامی پاکستان است، و پشتیبانی
لجستیکی و فنی آن برای هر عملیات پایدار پاکستانی ضروری محسوب
میشود.
حمایت چین از ایران ناشی از اتحاد، وابستگی یا خویشاوندی
ایدئولوژیک نیست. این حمایت ربطی به برادری ندارد. شی جین
پینگ، به عنوان رهبر چین و چهرهای تأثیرگذار در جنوب جهان،
ممکن است شخصاً اقدامات اسرائیل را عبور از خطوط اساسی جهانی
بداند.
چین و ایران در سال ۲۰۲۱،
یک توافق استراتژیک ۲۵ ساله
جامع به ارزش حدود ۴۰۰ میلیارد
دلار امضا کردند که حوزههای انرژی، بنادر، مالی و حتی آموزش
نظامی را شامل می شود. این توافق به عنوان چرخش تهران به شرق و
راه فراری از تحریمها و انزوا مورد ستایش قرار گرفت. برای مدت
کوتاهی، به نظر میرسید ایران بلوک چین-روسیه را انتخاب کرده
است.
اما جوهر توافق هنوز خشک نشده بود که رفتار تهران غیرقابل
پیشبینی شد. پروژهها به تعویق افتادند، همکاری بندری در
چابهار متوقف شد، تجهیزات خورشیدی توسط سپاه پاسداران توقیف
گردید، و در اقدامی که همچون تحقیری عمدی به نظر میرسید،
ایران همان بندر را به هند اجاره داد — آن هم در شرایطی که هند
به آمریکا نزدیک میشد و خود را برای تقابل با پاکستان آماده
میکرد.
بدتر از آن، همزمان با نزدیک شدن هند و پاکستان به آستانه جنگ،
ایران یک توافق استراتژیک همهجانبه با دهلی نو امضا کرد. نه
ظاهری از بیطرفی - فقط فرصتطلبی محض. ایران به هر سمتی که
باد میوزید، تمایل پیدا میکرد. سیاست خارجی آن به نمونهای
از دوپهلوکاری تبدیل شد: پا در شرق، دل در غرب، و چشمی دوخته
شده به خریدار بعدی.
لیبرالهای
تهران - نخبگان غربگرا - در حالی که قرارداد با چین را به
عنوان فروش منافع ملی محکوم میکردند، سعی کردند از موضع
ضدآمریکایی خود به عنوان ابزار چانهزنی با چین استفاده کنند.
منطق آنها این بود: "ما برای شما مفید هستیم - پولش را
بپردازید."
در حالی که تهران ژست ضدآمریکایی میگرفت، همزمان سعی در بهبود
روابط با واشنگتن و اروپا داشت، با امید کاهش تحریمها و جذب
سرمایهگذاری غربی. در واقع، ایران سعی کرد ضدآمریکاییگرایی
خود را به پول تبدیل کند، این استراتژی متناقض نه موجب اعتماد
واشنگتن شد و نه پکن.
منبع: (خلاصه شده)
America-China Watcher
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت ۲۱ ژوئن
۲۰۲۵ |