بود و نبود جمهوری اسلامی به مرزی نزدیک
شده که عبور از آن به شهامتی در حد پذیرش
اشتباهات از سوی آقای خامنه ای و ارجاع
وضع بحرانی کشور و نظام حاکم و تصمیم گیری
کلان به یک شورای ملی است. شورائی که شاید
ایشان هم بتواند عضو آن باشد، اما باید
بپذیرد که دوران یکه تازی و "فصل الخطاب"
و ادعای فرزانگی و معظمی گذشته است. او می
تواند به قول هاشمی رفسنجانی باز هم "حرف
کسی را گوش نکند" و یا بقول آیت الله
مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان "به لجبازی
خود ادامه بدهد"، اما کشتی نظام به آن
صخره ای نزدیک می شود که در برخورد با آن،
نه از "تاک" نشان می ماند و نه از "تاک
نشان". کسی نگران موقعیت و آینده ایشان و
بیت معظم و کشتی بقول ایشان "استوار نظام"
و بقول شیخ مهدی کروبی "قایق سرگردان
نظام" نیست. بلکه همه نگران آن فاجعه ای
هستند که مردم از هم اکنون خود را با
نگرانی آماده آن می کنند. به گزارش و عکس
یورش مردم به فروشگاه ها، تجمع مردم در
برابر بانک ها و آشفتگی دولت برای تعیین
نرخ ارز و دهها پدیده دیگر که ساعت به
ساعت بر شمار آنها افزوده می شود نگاهی
بیاندازید. رجزخوانی های فرماندهان سپاه و
امام جمعه هائی که مثل طوطی از هم تقلید
می کنند و بیانات مقام معظم فرزانه در
برابر آنها که جمع می کنند و جلوی ایشان
روی زمین می نشانند و اقدامات مدبرانه
فرزند نیمه برومند ایشان "مجتبی" به کمک
تیم سردار ذوالقدر، سردار نقدی، سردار
طائب، ابراهیم رئیسی معاون اول قوه قضائیه
و میرحجازی و "آقا وحید" منشیان رهبر و...
هیچکدام دیگر چاره کار نیست. همچنان که
ادامه پرکردن زندان ها و انتخابات شبه
انتصابات چاره کار نیست. چاره کار همان
شهامتی است که آیت الله خمینی برای اعلام
پایان جنگ با عراق از خود نشان داد. شهامت
پذیرش همان پیشنهاد سیاستمدارانه و
دوراندیشانه ای که هاشمی رفسنجانی در نماز
جمعه خود پس از کودتای 22 خرداد ارائه داد
و بعدها محمد خاتمی بارها تکرار کرد. او
هرگز توان و جسارت و مشروعیت مردمی و
مذهبی آقای خمینی را برای پائین آوردن
شتری که خود به بالای کوه برده ندارد و به
همین دلیل، هیچ چاره ای جز برپائی یک شورا
برای رهبری جمهوری اسلامی نیست. امروز
چنین نشود، فردا این امکان هم باقی نخواهد
ماند. حتی افرادی که میتوانند در این مقطع
فکری برای پائین آوردن شتر حاکمیت نظامی
از بالای کوه نقش آفرین باشند، ممکن است
فردا دیگر نتوانند چنین نقشی ایفاء کنند.
آن توصیه ای که درباره سردار علائی و
امثال او در سپاه شده و ترمز امثال
شریعتمداری در کیهان را کشید، آیا مقدمه
رفتن به سوی تعقل است؟
آمادگی، برای روزهای سخت
این عکس یکی از فروشگاه های "سپه" در
منطقه گیشا در تهران است. تقریبا جنسی
برای خرید باقی نمانده است. مردم درانتظار
روزهای سخت آینده، آذوقه ذخیره می کنند.
مراجعه کنید به گزارشی در همین زمینه در
بالای همین صفحه.
فیلم اعترافات 5 ایرانی دستگیر و یا
بازداشت شده در شهر حمص سوریه، دیروز
منتشر شد. آنها اعتراف کردند که با سپاه
در ارتباط بوده و در سرکوب مردم سوریه نقش
داشته اند. این اعترافات نفی کننده آن
مطالبی است که تاکنون بنام خانواده این
افراد در سایت ها منتشر می شد و نمونه
هائی از آن نیز پس از انتشار خبر اولیه
پیک مبنی بر رابطه این 5 تن با سپاه،
بعنوان نامه های وارده و اعتراضی در پیک
نت انتشار یافت. در این اعترافات، تصاویر
کارت شناسائی و پاسپورت های برخی از این 5
تن به نمایش گذاشته شد. چهره وحشت زده و
نگاه مستقیم آنها به کسانی که روبروی آنها
پشت دوربین ایستاده بودند و بیننده فیلم
آنها را نمی بیند، آشکارا نشان میدهد که
برای این اعتراف، حداقل کتک را خورده اند.
این که سلفی ها آن را ربوده و یا دستگیر
کرده و از آن ها اعتراف گرفته اند، موضوع
اصلی نیست. مسئله اصلی اینست که جمهوری
اسلامی و شخص آقای خامنه ای که اعتراف
گیری از دستگیر شدگان اعتراض به کودتای 22
خرداد را شرعی و قانونی دانست، حالا چگونه
می تواند این اعترافات را نفی و رد کند؟
رطب خورده، چگونه می تواند منع رطب کند؟
آنها قربانیان سیاست غلط سپاه و شخص رهبر
جمهوری اسلامی برای دخالت در امور داخلی
سوریه اند و برای نجات آنها بعنوان ایرانی
و بازگرداندنشان به ایران باید از طرق
قانونی اقدام کرد، اما نمی تواند فراموش
کرد که به قول سردار علائی در مقاله ای که
موجب حمله به خانه او شد، نباید در سوریه
دخالت کرد، ممکن است رژیم اسد سقوط کند و
در آن صورت حکومت جانشین و مردم سوریه
علیه دشمن ایران خواهند بود و نه دوست
ایران!
سلام- من مدت يك سال است كه وبسايتشما را هرروز دنبال
ميكنم وموثق بودن اخبار شما براي من
اهميتدارد.
بنده از پرسنل يكي از شركت هاي
گازاستاني مي باشم. موضوعي راخواستم به اطلاع مردم
آگاه برسانم و جايي بهتر از اينجا
نيافتم. از
سال گذشته كه هدفمندی يارانه ها به
اجرا گذاشته شد وطرح زدن جيب مردم را
پس از غارت اموال ملي كليد زدند،
گازشهري را گران كردند. با فرمولي خاص
در گازبها كه عقل هيچ دانشمنديجزء شيطان هايي مثل
خوشان به آن نميرسد مردم را فريب
دادند. الان يكسال از آن برنامه مي
گذرد و از پول سرشاري را كه به طور
مستقيم به جيب
دولت مي رود هيچ اثري ديده نميشود.
پيام من به مردم اين است كه از سال
گذشته يك ريال از اين پولها به حساب
شركت هاي گاز
واريز نشده و پرسنل اين شركت جز گروه
قليلي از فشار اقتصادي وكاريرنج ميبرند وحتي
شركتها از امورات جاري پرسنل خود عاجز
شدهاند و تنش
ها درمحل كاري به شدت افزايش يافته
است.
دردهای ما را
منعکس کنید!
كاركنان محترم پیك نت، خسته نباشید-
خواستم خواهش كنم درمورد باندبازی ها،
رانتخواری ها، پارتی بازی هاو... در
وزارت تازه ادغام شده صنعت، معدن
وتجارت هم بنویسید. درزیرهم آدرس
وبلاگی كه كاركنان با ترس ولرز و
احتیاط كمی از بلبشوی وزارت را منعكس
می کنند را جهت اطلاع شما عزیزان می
آورم.
سلام-
در دو سال اخیر بسیاری از روحانیت
اصلاح طلب کاشان توسط امام جمعه این
شهرقلع و قمع شده اند.
این بار نوبت به آقای احمدی محمدآبادی
روحانی جانباز وبرادر شهید این شهر
که در محله عربها(بلوار کشاورز) اقامه
جماعت می کرد
رسید تا مسجد را نظامیان گوش به فرمان
امام جمعه از او بگیرند.
پیش از اینحاج آقا زیارتی نیز
مسجدش گرفته شده بود.
آقازاده
محسنی اژه ای
بنده از حال و
روز فرزند آقای محسنی اژه ای، دادستان
کل جمهوری اسلامی کمی با خبرم. محسنی
اژه ای که در برابر منطق سحرخیز به
طرف او قندان پرتاب کرد و برای اثبات
قدرت خویش ، او را « گاز» گرفت و سایه
اش بر اوین سنگینی می کند، به سبزها
پیوسته اما درعوض « مدل فشن » شده
است. اخیرا موهایش را ژل می زند و
سیخکی بالا می برد و با شلوار جین
پاره سوار بر اتومبیل چند ده میلیونی
در خیابان های تهران ظاهر شده و شب ها
در پیست های شبانه مسابقه اتومبیل ها،
که تفریح آقازاده شده، در شهرک غرب
تهران ظاهر می شود.
سلام- فرق عاقل و احمق اینست که احمق
ها بر اشتباهات خود اصرار می کنند!
آقای رئیس بانک مرکزی! تورم واقعی،
بویژه مسکن و مواد غذایی و سوخت و
غیره را از روی قیمت بنزین 7 برابر
شده تعیین کنید. هر ساعت قیمت کالاها
اضافه می شود و تا اعتراضی می کنی
فروشنده ها به مردم می گویند مگر از
دنیا خبر نداری؟ دلار از 1000 شده
1900 تومان و به زودی به 3 هزار تومان
می رسد!
یا خبر ندارید یا به شما راستش را
نمی گویند. این که در هر جای کشور، در
اتوبوس، در تاکسی، در خیابان، در صف،
در مسجد، در بازار مردم شماها را
بعنوان دروغگو خطاب می کنند. لااقل
این همه که می روید سوریه و بر
میگردید، از آنها بپرسید که چطوری
توانستند از 20 سال پیش نرخ دلار را
55 لیر سوریه حفظ کنند و اگر این
شلوغی های اخیر نبود، به 58 لیر نمی
رسید.
در کشورهای نوکر امریکا مانند عربستان
هر دلار همان است که از 30 سال پیش
بود.