رهبر جمهوری اسلامی، در آخرین سخنرانی اش
برای ارتشی هائی که به دیدارش برده شده
بودند، وعده داد که بزودی سخنرانی کرده و
نظرش را درباره ماجرای استیضاح وزیر کار
در مجلس که به رویاروئی احمدی نژاد و علی
لاریجانی انجامید خواهد گفت. او معمولا در
سخنرانی هایش تابع احساسات می شود و اغلب
چیزهائی از دهانش در می رود که موج تازه
ای از مشکلات و درگیری های داخلی و خارجی
تولید می کند. شاید این بار سرگرم تمرین
بود تا حرفی بزند، بلکه این حرف و نظر سه
ماه (تا انتخابات خرداد ماه) دوام آورد،
اما هنوز به نتیجه نرسیده، سر و کله رئیس
مجلس را در قم "مهر" و "لنگه کفش" باران
کردند. حالا باید علاوه بر جمع کردن آنچه
در مجلس روی داد، فکری هم به حال آنچه در
قم روی داد بکند. و تازه این هنوز درحالی
است که شعار "زنده باد بهار" که شعار
مشائی برای انتخابات آینده است روی دست
رهبر مانده است. ماجرای حمله به رئیس مجلس
در قم نشان داد که انتقادهای آیت الله
مصباح یزدی از احمدی نژاد یک بازی سیاسی
است و باند احمدی نژاد، بخشی از باند
مصباح یزدی است و دست همه شان در یک کاسه.
و حالا رهبر باید فکری بکند برای آن حکم
"اجتهاد"ی که مصباح یزدی برای مجتبی صادر
کرده و بیت رهبری را نمک گیر! از همه
اینها گذشته، پاسخ مراجع قم را چه بدهد؟
اگر حمله به رئیس مجلس در هماهنگی میان
نیروی انتظامی و امام جمعه قم با موسسه
مصباح یزدی باشد، چه کسی تضمین می کند که
در انتخابات آینده بجای "رای" از صندوق ها
"گلوله" در نیاید؟
آقای خامنه ای حرف های بی پر و پا، بسیار
زده و می زند. از جمله این حرف ها و
ادعاها، تشکیل حکومت و دولت یکدست است که
لابد باید برای حفظ این دولت و حکومت
یکدست علیه موسوی کودتا کرد و زندان ها را
پر از نیروهای مذهبی برآمده از انقلاب 57.
حالا این حکومت و دولت یکدست را چگونه،
پیش از پاره کردن گلوی هم از یکدیگر جدا
کند؟ شاید روزی که احمد جنتی در نماز جمعه
تهران پرتاب لنگه کفش به سوی جورج بوش در
مصاحبه مطبوعاتی در بغداد را یک حرکت
انقلابی اعلام کرد و گفت باید مجسمه این
خبرنگار عراقی را ساخت، آقای خامنه ای
خیلی ذوق کرد که حرکات انقلابی در منطقه
در حال گسترش است. اما حالا این حرکات
انقلابی مرتب در ایران درحال تکرار و حتی
گسترش، تا مرز "مهر" پرانی پیش رفته و می
رود که به "گلوله" پرانی هم ختم شود.
حکومت یکدست و یکپارچه، تبدیل به حکومت
هزار دست و پارچه پارچه شده و شیرازه آن
از هم گسسته. دیگر کسی در کشتی و یا بقول
شیخ مهدی کروبی "قایق" نظام باقی نمانده
که از آن پیاده شود. احمدی نژاد را در مصر
با لنگه کفش بدرقه کردند و به تهران
بازگشت تا در میدان آزادی شعار بدهد "زنده
باد بهار". علی لاریجانی بی آن که عکسی از
او هنگام عزیمت به پاکستان منتشر شود،
(شاید برای مشخص نشدن جای مهر و لنگه کفش
بر سر و کله اش) رفت پاکستان تا در
کنفرانس بین المجالس شرکت کند. اولی را در
خارج با لنگه کفش بدرقه کردند و دومی را
با مهر و لنگه کفش از داخل بدرقه کردند.
رهبر فرزانه قرار است نظرش را درباره به
جان هم افتادن حکومت یکدست بدهد. مردم
گرسنه و عصبانی زیر و روی حکومت را در
خیابان و اتوبوس و تاکسی و مترو می
شمارند. تحریم ها تشدید شده و مهندسی
انتخابات هنوز یگانه راه حلی است که خامنه
ای و احمد جنتی و .... به آن می اندیشند.
هاشمی رفسنجانی در انتظار رسیدن علی خامنه
ای به پایان راهی که تاکنون رفته، اعلام
کرد قصد حضور در انتخابات ریاست جمهوری را
ندارد.
کارناوال 22 بهمن در تهران
همزمان با فریاد نسل مذهبی انقلاب در
زندان ها
همزمان با مهر و کفش پرانی به سوی رئیس
مجلس در قم و شعار "زنده باد بهار" در
میدان آزادی تهران، و چند صحنه ای که از
راهپیمائی امسال انقلاب از کف رفته به نقل
از سایت های خبری داخل کشور می بینید، در
اوین شور و حکایت دیگری است. نسل مذهبی
انقلاب در زندان است و گزارش شده که فخری
محتشمی پور، همسر مصطفی تاجزاده و
عموزاده
حجت الاسلام محتشمی پور وزیر کشور اسبق و
سفیر آیت الله خمینی در سوریه؛ به دلیل
جلوگیری از
ملاقات
وی با شوهرش در زندان اوین فریاد کشیده:
دو سال است شوهرم روزه سیاسی برای دفاع از
انقلاب است! فرزندانم در این دو سال
پدرشان را ندیده اند.
خانم محتشمی پور سپس اعلامیه های دست
نویسی را با مضمون "زندانیان سیاسی را
آزاد کنید" در محوطه ملاقات زندانیان به
دیوار می چسباند.
سلام- با حکم احمدی نژاد رئیس جدید ستاد
مدیریت حمل و نقل و سوخت منصوب شد. وی
پیش تر در وزارت کشور تخلفات مالی و اداری
گسترده ای داشته است. از جمله، پروژه های
حمل و نقلی را بدون رعایت تشریفات قانونی
به دوستان و رفقای خود واگذار کرده است.
وی از دوستان سعید مرتضوی رئیس سازمان
تامین اجتماعی است. در زمان مدیریت او در
وزارت کشور، پروژه خرید اتوبوس های شهری
از سوی وی به فردی واگذار شد که از مجرمین
اقتصادی محسوب می شود. علت انتصاب این فرد
به عنوان رئیس ستاد مدیریت حمل و نقل و
سوخت کشور چنگ اندازی به پول و اعتبار
برای هزینه های انتخاباتی ریاست جمهوری
مورد حمایت احمدی نژاد است.
یادداشت سردبیری
چرا از پرداخت
آبونمان خود
غلفت می کنید؟
در
تمام ماه های گذشته پرهیز داشته ایم از
این یادآوری که چرا آبونمان خود را برای
استفاده از پیک نت پرداخت نمی کنید؟ مگر
برای خواندن یک روزنامه و یا یک مجله
نباید آن را بخرید و یا آبونه شوید؟ خب،
چه تفاوت می کند. پیک نت هم همین است. چون
روی اینترنت است و می توان مجانی آن را
خواند، نباید آبونمان آن را پرداخت کرد؟
واقعا این استدلال را دارید؟
این که دیگر سایت های فارسی زبان هزینه
خود را چگونه تامین می کنند، امری است که
به گردانندگان آنها بستگی دارد، اما این
که ما چگونه و از چه محلی باید هزینه
انتشار پیک نت را تامین کنیم، امری است
مشترک میان ما و شما که خوانندگان پیک نت
هستید. هر شماره پیک نت، به نسبت وقتی که
همکاران ما صرف می کنند، بین 3 تا نزدیک
به 7 ساعت وقت متمرکز می برد. پیگیری
اخبار، ارتباط گیری، دستچین کردن خبرها از
میان انبوه رویدادها و تنظیم آنها به سبکی
که پیک نت مراعات می کند (بویژه خلاصه
کردن اخبار که وقت بسیاری را می طلبد) هر
نیمه شب تبدیل به یک شماره پیک نت می شود.
آیا باید از این وقت و زحمت دیگران
استفاده کرد بی آن که آبونمان آن را
پرداخت کرد؟ آنها که تحمل یک روز همسوئی
پیک نت با تعطیلات ایران را ندارند، و به
کوچکترین لغزش و اشتباه – که امری طبیعی
در هر نشریه روزانه ایست- انتقاد می کنند،
چرا دغدغه تامین هزینه پیک نت را ندارند؟
آن صبح روزهای تعطیل سال نو میلادی که از
خواب برخاسته و پیک نت را باز کرده اید تا
اخبار آن را بخوانید، به این اندیشیده اید
که گروه پیک نت حتی در آن شب های تعطیل
نیز به کار خود ادامه داد و انتشار آن را
متوقف نکرد؟ این خواست بزرگ و سنگینی است
که ماهانه 10 یورو هزینه آبونمان استفاده
از پیک نت را پرداخت کنید؟ انصافا خواست
بزرگی است؟
طبیعی است که این خواست ما، تنها
خوانندگان روزنت پیک نت را شامل نمی شود و
اشاره ای مستقیم به خوانندگان پیک نت روی
فیسبوک نیز داریم و از آنها نیز سئوال می
کنیم: شما چرا دغدغه هزینه پیک نت را
ندارید و آبونمان خود را پرداخت نمی کنید؟
ما بسیار به ندرت کسانی را روی فیسبوک پیک
نت به دوستی دعوت کرده ایم. تقریبا همه
آنها که هستند، خود آمده اند. حال که خود
پیک نت را انتخاب کرده اید چرا خود برای
پرداخت آبونمان آن همت نمی کنید.
ما، درعین حال که از چند ده هزار خواننده
پیک نت بابت این بی توجهی گلایه داریم،
دست همه آنهائی که از داخل کشور برای ما
پیام می نویسند و سئوال
می کنند که
چگونه می توانند آبونمان خود را پرداخت
کنند را می فشاریم و باز هم تکرار می
کنیم، با توجه به شرایط حاکم بر کشور
نیازی به این یاری شما نیست، مگر مسافری
داشته باشید راهی خارج کشور و یا دوست و
آشنائی داشته باشید در یکی از کشورهای
اروپائی و امریکائی و یا هر کجای دیگر
دنیا، که دراینصورت می توانید از طریق
آنها اقدام کنید. البته از طریق شماره
حساب بانکی پیک نت و یا سیستم پی پال که
در پایان صفحه اول پیک نت اعلام شده است.
و باز، دست آن شمار خوانندگان خود را
صمیمانه می فشاریم که بی وقفه، آن مقدار
که خود تشخیص داده اند را بعنوان آبونمان
بصورت مرتب پرداخت می کنند. ما این گروه
در کنار آن چند تنی که علاوه بر آبونمان،
گهگاه کمک مالی نیز به پیک نت می کنند را
همراهان صمیمی خود میدانیم و دم به دم
احساس می کنیم شانه خویش را به شانه آنها
تکیه داده و پیش می رویم.
سخن دیگری در این ارتباط نداریم و صبر و
انصاف را برای همگان
آرزو داریم.