پیام ها و نظرات

نه قم خوبه
نه "کاهشون"
مرتضی

من اهل کاشانم. اهل همان شهری که بقول سهراب سپهری مردم آن آرامش آب را بر هم نمی زنند و آن را گل نمی کنند!

درباره آن ضرب المثل "نه قم خوبه، نه کاشون..." این توضیح را برایتان می نویسم:

من هم وقتی نوجوان بودم بارها این ضرب المثل را شنیدم. بالاخره یکبار، وقتی پشت لبم سبز شد و جرات بیشتری پیدا کردم، از پدرم که اهل کتاب بود و چند سالی هم در قم درس حوزه ای خوانده بود، با تردید و دلهره، دلیل این ضرب المثل عامیانه را پرسیدم. آنچه را که می نویسم، پاسخ پدرم است که با صدائی بم و آرام برایم تعریف کرد:

آن قدیم ها، در قم کاه می فروختند و شهرت کاه فروشی قم کمتر از سوهان پزی آن نبود. این کسب و کار بتدریج از رونق افتاد. به دو دلیل. هم مردم دیگر بام خانه ها را کاه گل نمی کردند و اسفالت جای کاه گل را گرفت و هم به این دلیل که هر چه بازار کاه از رونق افتاد، کاه فروشهای قم خاک و شن بیشتری قاطی کاه کردند تا از سودشان کم نشود. کم کم این خاک و شن ها آنقدر زیاد شد که از یک خروار کاه، نیمی از آن خاک و شن بود. بازار کاه فروش های قم کم کم با این ضرب المثل از رونق افتاد: نه قم خوبه، نه کاهشون!

بتدریج مردم کاه و بازار کاه فروش های قم را فراموش کردند و خیلی ها فکر کردند منظور "کاشان" است و ضرب المثل عامیانه "نه قم خوبه، نه کاشون" جانشین "نه قم خوبه، نه کاهشون" شد!

به جرم

تن ندادن به چاپلوسی رهبر

با سلام خدمت شما . چند ماه پیش اساتید دانشگاه تربیت مدرس تهران نامه ای به میرحسین موسوی نوشتند که حتما از آن اطلاع دارید. بعد از آن نامه رئیس دانشگاه  میثاق نامه ای را آماده کرد تا به امضای اساتید رسانده و خدمت آقای خامنه ای بفرستد که با مقاومت اساتید روبرو شد. بعضی از این اساتید که بصورت رسمی عضو هییت علمی نیستند و نیاز به تمدید دارند  را با تهدید به اخراج راضی به امضا کردند ولی خیلی از  اعضای هیات علمی راضی به امضا نشدند. اساتیدی که امضا نکردند مورد خشم مسئولین دانشگاه قرار گرفته اند و از حقوق استادی محروم شده اند. حقوقی مثل فرصت مطالعاتی در خارج از کشور، حق شرکت در کنفرانس های بین المللی و خلع از تمامی مسئولیت ها (غیر از تدریس) . با تشکر از شما.

لطفا آدرس میل من محفوظ بماند

اجتماع همفکران
در یک هتل

سلام- منتشر کنندگان پیک نت، من اطلاع موثق دارم که اقای رحیم مشائی برای یک پرش بزرگ، چند گام به عقب برداشته و باصطلاح دورخیز برداشته است. یا بهتر است بگویم دورخیز برداشته بود، زیرا برکناری او از معاونت اجرائی احمدی نژاد دراین حد متوقف نخواهد ماند. اطلاعاتی درباره او جمع آوری شده که به این آسانی از کنار آن نخواهند گذشت. البته همانطور که شما هم نوشته بودید، هر سرنوشتی که رحیم مشائی پیدا کند در ارتباط مستقیم قرار خواهد گرفت با سرنوشت احمدی نژاد. آقای مشائی روز 15 فروردین عده ای را از شهرهای مختلف ایران به تهران دعوت کرده و در یک هتل جای داده بود تا برایشان کلاس های توجیهی برگزار کند. همین دعوت و سخنانی که در جمع آنها گفته شد نیز بر سوء ظن های موجود نسبت به او افزود. در باره مهمانان این هتل و جلسات آنها که به یک کنگره حزبی شبیه بود، در آینده برایتان خواهم نوشت. در مورد ارتباط‌ هایی که از طریق اسفندیار مشایی با اپوزیسیون سلطنت طلب برقرار شده و دیدارهای وی در هتل باربیچ نیویورک با هوشنگ امیراحمدی و سپس دعوت او به ایران نیز به اندازه کافی نوشته شده است.

ساختمانی
در خیابان دولت

سلام. بنده با توجه به دروغگوئی های احمدی نزاد و معاونینش نسبت به بستن مراکزی که حوزه کاری آنها در شهرستان است و دفاتر در تهران دارند، سند ومدرک دارم که یکی  از سازمانهای تحت پوشش ریاست جمهوری با توجه به داشتن چهار ساختمان در بالای شهر و باز خرید اجباری پرسنل  در پوشش دستور رئیس جمهور برای انتقال خروج از تهران و بی کار نمودن آنان با انعقاد قراردادی 90000000 میلیون تومانی واحدی دیگر در خیابان دولت  و جذب پرسنلی  جدید ازخودشان اقدام کرده اند. در صورت انتشار این متن، برایتان مدارک را ارسال می کنم تا مردم بدانند پشت سخنان و بازیهای تبلیغاتی این دولت چه می گذرد.

برگرفته از کتاب "بازی شیطانی"
"حماس"
 در فلسطین
چرا و چگونه متولد شد؟

(این کتاب را از این طریق تهیه کنید)