آقای خامنه ای، برای سران سه قوه،
فرماندهان نظامی، و شماری از دولتمردان که
به دیدارش برده شده بودند یک سخنرانی
تحلیلی از اوضاع ایران و منطقه کرد.
مخلوطی از راست و دروغ، واقعیات و قلب
واقعیات، ادعا و ضد ادعا و... اما در
مجموع می توان گفت که اگر حاشیه پردازی ها
و تهمت های این سخنرانی حذف شود، او برای
نخستین بار یک گزارش منظم سیاسی از رهبری
مطلق خود در 6 و نیم سال گذشته ارائه داد.
طبیعی است که اگر او در یک مصاحبه
مطبوعاتی و یا یک کنگره حزبی این گزارش را
ارائه داده بود، از او سئوالاتی می شد که
نفی کننده بخش هائی از گزارش و تصوراتی
بود که دارد، اما نه تنها او تن به چنین
موقعیتی نداده و نمی دهد، بلکه در همین
گزارش یکبار دیگر از مطبوعات و رسانه ها
خواست تا گلوی خود را بیشتر بفشارند!
او مدعی گسترده تر شدن حمایت مردم از نظام
و یکپارچگی حاکمیت شد. این درحالی است که
بخش عمده ای از حاکمیت سالهای پیش از
احمدی نژاد، با کودتای 22 خرداد در زندان
اند، درحبس خانگی اند و منزوی و بقول خود
وی از کشتی نظام پیاده شده اند و برخی نیز
مانند هاشمی رفسنجانی با نظرات وی مخالف
اند و در چنین جلساتی شرکت نمی کنند. خود
وی بی آن که نام هاشمی و خاتمی و دیگرانی
را ببرد، به همین مسئله در چارچوب انتقاد
از آنها که میگویند اعتبار نظام نزد مردم
پائین آمده اشاره کرد.
آقای خامنه ای که از به خیابان سرازیر شدن
مردم اسرائیل و تکرار همان شعارهائی که
مردم عرب منطقه میدهند و پیش از آنها مردم
ایران پس از کودتای 22 خرداد در خیابان ها
سردادند و یا در سوریه سر میدهند، آشکارا
غافلگیر شده است، اینبار دیگر روی اسلامی
بودن جنبش منطقه متمرکز نشد. او بجای
پذیرش اشتباهات گذشته اش در ارزیابی از
اوضاع منطقه(از جمله لیبی) و قبول این که
"در اسرائیل که دیگر مردم برای اسلام به
خیابان نیآمده اند"، این بار سرنا را از
سر دیگرش دمید و از بحران اقتصادی اروپا و
امریکا سخن گفت که واقعیت نیز دارد، اما
فراموش کرد که همین بحران گریبان جمهوری
اسلامی را بدلیل وابستگی مطلقش به واردات
از همین کشورهای بحران زده گرفته است. حتی
بدخیم تر از بحران اروپا و امریکا و
کشورهای منطقه، زیرا در ایران این بحران
شانه به شانه عمیق ترین بحران سیاسی و
اجتماعی و حکومتی و حتی مذهبی پیش می رود!
که اگر غیر از این بود، این همه تاکید وی
بر ضرورت پرهیز از نقد و انتقاد و گفتن و
نوشتن ایرادها و اشتباهات ضرورت نداشت.
آقای خامنه ای که فکر می کند اگر با
اصطلاحات توهین آمیز سخن بگوید و یا صدایش
را بالا ببرد و از دور برای دیگران خط و
نشان بکشد و تهدید کند، اقتدار نظام و در
واقع اقتدار بیت رهبری را ثابت کرده است،
از ترور رستوران میکونوس در برلین عملا
دفاع کرد.
ما این گزارش آقای خامنه ای را با اندکی
تلخیص و ویراش منتشر می کنیم و مطالعه
دقیق آن را نیز توصیه می کنیم، زیرا این
سخنان از دهان کسی بیرون آمده که تفکرات و
ارمان های خود را جانشین آرمان های انقلاب
57 کرده و با تبدیل سپاه پاسداران به یک
حزب سیاسی مسلح، برای پیاده کردن این
تفکرات پیش می رود. چنان که از زندانی
کردن نخست وزیر دوران جنگ با عراق و یا
رئیس دو دوره مجلس همین نظام(کروبی) و پر
کردن زندان های کشور از دولتمردان 3 دهه
گذشته، روزنامه نگاران، روشنفکران، زنان،
پیر ( دکتر یزدی)، جوان(دانشجویان) و...
باکی به خود راه نمی دهد. و این همان
مسیری است که حسنی مبارک رفت و آقای خامنه
ای در همین سخنرانی به محاکمه او در قفس
اشاره می کند و یادش رفته که پیش از
اینها، در همین میدان توپخانه تهران،
مجتهد سرشناسی مانند شیخ فضل الله نوری را
به جرم ایستادن در برابر مردم مقابل چشم
مردم به دار کشیدند و مردم هلهله کردند!
مبارک که هنوز به آن مرحله هم نرسیده است.
آقای خامنه ای در این سخنرانی باردیگر از
کودتای 22 خرداد دفاع کرد. البته
شرمگینانه! و از تظاهرات حکومتی و از حال
رفته ای که علیه جنبش سبز و در دفاع از
سرکوب خونین مردم، نظامی ها و سپاهی ها،
امثال روح الله حسینیان و حسین طائب به
کمک عاملی و آمرین جنایات سال 88 ترتیب
داده بودند بعنوان نشانه های حمایت مردم
از نظام (که منظور خود ایشان است) یاد
کرد. او فراموش کرد که در تمام دو سال و
نیم گذشته یکبار فرصت قانونی به مردم داده
نشد تا به خیابان بیایند و نشان دهند چه
شماری اند و چه می خواهند!
آقای خامنه ای شرح کشافی درباره پیشرفت
های علمی و اتمی و ... در جمهوری اسلامی
داد، اما فراموش کرد که اگر این پیشرفت ها
می توانست ضامن حفظ یک نظام باشد، در
اتحاد شوروی علوم تا تسخیر فضا و پر شدن
انبارها از پیشرفته ترین سلاح های زمینی و
هوائی، اتمی و موشکی پیش رفته بود.
او می خواهد سرانجام خود را با سرانجام
نظام پیوند بزند و آنها که درمقابلش
ایستاده و هزینه میدهند، می کوشند سرانجام
نظام را از سرانجام او جدا کنند. |